موضوع: "اجتماعی"
اشاره:
آنچه در پی می آید تحلیلی پیرامون آسیب های جدی تهدیدکننده کیان خانواده است که براساس روایات و آموزه های ائمه اطهار(ع) استخراج و تدوین شده است. این آسیبها شامل آسیبهای کلی مربوط به خانواده و آسیبهای مربوط به زن و شوهر است.
گفتنی است این مطلب از کتاب تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث انتخاب گردیده که اینک با هم آن را از نظر می گذرانیم:
خانواده، مانند همه نهادهای پرارزش، درمعرض انواع آسیب ها و آفت هایی است که سلامتی، استواری و پویایی آن را تهدید می کند. پیشوایان بزرگ اسلام، درکنار تبیین تحکیم خانواده، رهنمودهای بسیارمهم و ارزنده ای را در جهت پیشگیری از این آفات ارائه کرده اند.
نکته جالب توجه این که بسیاری از این رهنمودها، همخوان با پژوهش های میدانی مرتبط با عوامل فروپاشی خانواده است. این پژوهش ها- که گستره وسیعی از کارهای میدانی و تحقیقات آماری و جامعه شناختی را در برمی گیرند- درواقع، زنگ خطر پرآوایی را برای مسئولان فرهنگی جامعه ها به صدا درمی آورند؛ خطری که حتی بسیاری از خانواده های اصیل و مذهبی را نیز به طور جدی تهدید می کند. از این رو، آشنایی با رهنمودهای اسلام در این زمینه - بویژه برای خانواده های متدین مذهبی- می تواند بسیار کارساز باشد.
رهنمودها به سه دسته تقسیم می شوند:
الف. آسیب های کلی خانواده؛
ب. آسیب هایی مرتبط با مرد؛
ج. آسیب های مرتبط با زن.
الف- آسیب های کلی
این گونه آسیب ها، آفاتی هستند که معمولا از ناحیه زن و یا شوهر نیستند؛ بلکه پدر یا مادر و یا اشخاص دیگر، آنها را ایجاد می کنند. البته در برخی از موارد، ممکن است مرد یا زن نیز در شکل گیری آنها سهیم باشند. این آسیب ها عبارت اند از:
1. تحمیل پیوند زناشویی
نخستین شرط تشکیل خانواده پایدار، آزادی دختر و پسر در انتخاب همسر و تحمیل نکردن پیوند زناشویی بر آنها است. سخنی از پیامبر خدا(ص) درباره منشأ روانی الفت و اختلاف همسران، نقل شده که می فرماید:
الارواح جنود مجنده، فما تعارف منها ائتلف، و ما تناکر منها اختلف.
روح ها ]همچون[ سپاهیانی هستند فراهم آمده، که هر کدام از آنها با هم، آشنایی ]و سازگاری[ داشته باشند، با هم الفت می گیرند و هر کدام از آنها که با هم ناآشنا باشند، با هم اختلاف پیدا می کنند. (دوستی در قرآن و حدیث: ص88 حدیث160)
بدین سان، طبیعی است که ازدواج های تحمیلی، پایدار نمی مانند. کلینی، گزارش کرده که شخصی به نام ابن أبی یعفور از امام صادق(ع) می پرسد: من مایلم با زنی ازدواج کنم؛ ولی پدر و مادرم می خواهند که با زن دیگری ازدواج نمایم. چه کنم؟ امام(ع) پاسخ داد.
تزوج التی هویت، ودع التی یهوی ابواک.
با کسی ازدواج کن که خودت می خواهی و آن شخصی را که پدر و مادرت می خواهند، رهاکن!
در روایتی دیگر از جابربن عبدالله آمده که مردی نزد پیامبر آمد و گفت: دختر یتیمی پیش ماست که دو مرد از او خواستگاری کرده اند: یکی توانگر و دیگری تنگ دست. او مرد فقیر را می خواهد و ما به توانگر تمایل داریم!
پیامبر(ص) فرمود:لم یرللمتحابین مثل النکاح.
برای دو دلداده، چیزی همانند ازدواج، دیده نشده است.
پیامبر(ص) به روشنی اعلام می کنند که دو طرف ازدواج در انتخاب همسر، آزادند و ثروت نمی تواند جایگزین محبت دو نفری که به هم علاقه مند هستند، گردد.جامعه شناسان نیز از دیرباز، ازدواج های تحمیلی را زمینه ساز اختلافات خانوادگی و فروپاشی خانواده می دانند و برخی، این گونه ازدواج ها را به فروش دختران، تشبیه کرده اند.
البته باید توجه داشت که راهنمایی پدر و مادر برای انتخاب همسر مناسب، فوق العاده ضروری است و جوانان باید بدانند که در تشکیل خانواده بی نیاز از بهره گیری از مشورت والدین خود نیستند. هر چند در نهایت، خود آنها هستند که باید همسر آینده شان را انتخاب کنند، نه پدر و مادر!
کلینی، گزارش کرده که شخصی به نام ابن أبی یعفور از امام صادق(ع) می پرسد: من مایلم با زنی ازدواج کنم؛ ولی پدر و مادرم می خواهند که با زن دیگری ازدواج نمایم. چه کنم؟ امام(ع) پاسخ داد. تزوج التی هویت، ودع التی یهوی ابواک. با کسی ازدواج کن که خودت می خواهی و آن شخصی را که پدر و مادرت می خواهند، رهاکن!
2. مهریه سنگین
حکمت وجود مهریه، تعدیل روابط زن و مرد و نیز پیوند دادن آنها به یکدیگر است. مهریه، از آن جا پدید آمد که در متن خلقت، نقش هر یک از زن و مرد، مغایر نقشه دیگری است. مرد، در مقابل غریزه، از زن ناتوان تر است. این ویژگی، همواره به زن فرصت داده است که دنبال مرد نرود و زود تسلیم او نشود. برعکس، مرد را وادار کرده است که به زن، اظهار نیاز کند و برای جلب رضای او اقدام نماید. یکی از آن اقدامات، این بوده که مرد برای جلب رضای همسر و به احترام موافقت او، هدیه ای نثار او می کرده است.
مهریه، با حیا و عفاف زن، هم ریشه است. زن به الهام فطری دریافته است که عزت و احترام او به این است که خود را رایگان در اختیار مرد قرار ندهد. قرآن کریم، با لطافت و ظرافت بی نظیر می فرماید:
«کابین زنان را ]که به آنها تعلق دارد و[ عطیه ای است از شما به آنها، به خودشان بدهید. (نساء/4)
در این آیه کوتاه، به سه نکته اساسی اشاره شده است:
یک. از مهریه، با نام «صدقه» (به ضم دال) یاد شده، از ماده «صدق» بدان جهت که نشانه صداقت و راستین بودن علاقه مرد است.
دو. الحاق ضمیر «هن» به «صدقات»، اشاره به آن است که مهریه، به خود زن تعلق دارد، نه پدر و مادر وی و به اصطلاح، «شیربها» نیست.
سه. کلمه «نحله»، به روشنی دلالت دارد که مهریه، در واقع، چیزی جز هدیه و پیشکش مرد به زن نیست.
اما نکته مهمی که در آسیب شناسی خانواده باید به آن توجه داشت، این است که میزان مهریه، نباید با حکمت آن در تضاد باشد، چون در این صورت، آفت تحکیم نهاد خانواده می گردد. 1
مهریه، باید حقیقتاً مفهوم هدیه را به ذهن تداعی کند، نه داد و ستد و گروگانگیری را. از این رو، سنگینی مهریه، نشانه شوربختی زن، و سبکی آن، نشانه برکت زن شناخته شده است، مانند روایتی از پیامبر(ع) که می فرماید:
خیر الصداق أیسره.
بهترین مهریه، سبک ترین آن است.
در حدیثی دیگر آمده است: لاتغالوا بمهور النساء، فانما هی سقیا الله سبحانه.
در مهریه های زنان، زیاده روی نکنید؛ چرا که زنان، در واقع، باران خداوند سبحان اند.
همچنین سنگینی مهریه، موجب کینه و دشمنی خانوادگی معرفی شده است:
«در مهریه، آسان بگیرید؛ زیرا مرد، با این که مهریه]ی سنگینی[ را به زن می پردازد. اما کینه آن، نسبت به زن، در دلش می ماند.»
در جای دیگری، این تعبیر آمده است: لاتغالوا بمهور النساء،فتکون عداوه .در مهریه های زنان، زیاده روی نکنید؛ چون مایه دشمنی می شود.
3- ازدواج با انگیزه های غیرارزشی
نخستین ادب از آداب تشکیل خانواده، درستی انگیزه آن است، از این رو، ازدواج کردن با هدف تقویت طایفه، خودنمایی، شهرت طلبی، و بهره گیری از ثروت یا موقعیت خانوادگی همسر، ضدارزش و نکوهیده شمرده شده است.
موضوع قابل توجه، این است که رعایت نکردن این ادب، آفت نهاد خانواده و زمینه ساز فروپاشی آن است. از پیامبر خدا ص) روایت شده که می فرماید:
لاتزوجوا النساء علی قراباتهن، فانه یکون من ذلک القطیعه .
زنان را ]به خاطر تقویت روابط خویشاوندی[ با خویشاوندانشان تزویج نکنید؛ زیرا این کار، به بریده شدن روابط خویشی می انجامد.
و نیز روایت شده است که فرمود: «هر کس با زنی، به خاطر قدرتش ازدواج کند، خداوند، جز بر خواری او نمی افزاید و هر کس با زنی، به خاطر دارایی اش ازدواج کند، خداوند، جز بر ناداری او نمی افزاید! و هرکس با زنی، به خاطر بزرگ زادگی اش ازدواج کند، خداوند، جز بر پستی او نمی افزاید و هر کس با زنی، فقط برای این ازدواج کند که چشمش را ]از حرام و نامحرم[ فرو بپوشاند، یا دامنش را پاک نگه دارد، یا پیوند خویشاوندی اش را برقرار بدارد، خداوند، در آن مرد و زن برای یکدیگر برکت می دهد.
و در روایتی از امام صادق (ع) آمده است که: «هرگاه مردی با زنی، به خاطر زیبایی یا دارایی اش ازدواج کند، به همان ]زیبایی یا دارایی[ واگذار می شود، و هرگاه به خاطر دینش با او ازدواج کند، خداوند، زیبایی و دارایی را نیز روزی اش می کند.
انگیزه های غیراخلاقی در ازدواج، از سوی خانواده های طرفین، آفت اصلی ترین ارکان تحکیم خانواده- یعنی محبت و قداست- است. از این رو، خانواده هایی که دچار این آفت اند، در معرض فروپاشی قرار می گیرند.
لاتغالوا بمهور النساء، فانما هی سقیا الله سبحانه. در مهریه های زنان، زیاده روی نکنید؛ چرا که زنان، در واقع، باران خداوند سبحان اند
4- ازدواج، پیش از رشد عقلی
هر چند روایات اسلامی، به خانواده ها تأکید کرده اند که هنگام بلوغ فرزندان، زمینه ازدواج آنها را فراهم کنند و به جوانان نیز توصیه کرده اند که برای حفظ پاک دامنی خود هرچه زودتر ازدواج نمایند، اما پیشوایان ما، ازدواج کودکان را- چنان که در برخی از اقوام رسم بوده- مصلحت نمی دانند. از این رو، طبق نقل مرحوم کلینی، امام(ع) در پاسخ به پرسش هشام بن حکم درباره این موضوع، فرمود: اذا زوجوا و هم صغارلم یکادوا یتألفوا.
چنانچه آنها را در خردسالی به ازدواج هم درآورید، به سختی ممکن است انس و الفتی میان آنها برقرار شود.
این سخن می تواند به این مفهوم باشد که ازدواج پیش از رشد عقلی زوجین، آفت تحکیم خانواده است و ممکن است به جدایی بینجامد. از این رو، برخی از پژوهش ها نشان می دهند که طلاق، در جوانانی که زیر نوزده سالگی ازدواج کرده اند، بیشتر از جوانانی است که پس از آن ازدواج کرده اند.
5. خویشاوند بودن هوو با همسر اول
بر پایه برخی روایات، ازدواج مرد با خویشاوندان همسر فعلی اش، آفت زندگی خانوادگی است. متن روایت پیامبر(ص) در این باره، چنین است:
لاتزوجوا النساء علی قراباتهن، فانه یکون من ذلک القطیعه .4
زنان را با خویشاوندانشان تزویج نکنید؛ زیرا این کار، به بریده شدن روابط خویشی می انجامد.
این سخن، بدین معناست که برای زن، تحمل هوویی که از نزدیکان و خویشان خودش باشد، مشکل تر است و این گونه ازدواج ها، موجب اختلاف خانوادگی و از عوامل فروپاشی خانواده است.
ب- آسیب های مرتبط با مرد
آسیب هایی که از ناحیه شوهر، نهاد خانواده را تهدید می کنند و چه بسا موجب فروپاشی آن می گردند، عبارت اند از:
1- آزار دادن همسر
زن، از محیط گرم خانواده خویش به درون خانه ای پا می نهد که همه چیز آن برای وی، تازه و بدون سابقه است. از جایی که به طور متعارف، خدمت گیرنده و محبت بیننده بوده، به سرایی قدم می نهد که خدمت و محبت در آن، دو سویه است. در این حالت، اگر در قبال محبت و تلاشی که بروز می دهد، پاسخ محبت آمیز نگیرد و حتی در عوض آن، آزار ببیند، دیر یا زود، از محبت دهی، دست می کشد و کانونی که باید با محبت و مودت گرم شود، به سردی می گراید. روشن است که کمتر همسری با این وضعیت، حاضر به ادامه زندگی است و اگر هم آن را ادامه دهد، چنین زندگی ای را نمی توان یک زندگی سالم و یک کانون پرحرارت خواند.
گفتنی است آزارهای روانی و جسمی، هر دو در این میان، یکسان عمل می کنند و شاید آزارهای زبانی و روانی، زیان های بیشتر و ضربه های کاری تری را به پیکار ازدواج وارد کنند. روایات، افزون بر کتک زدن زن، تحقیر او و حتی بغض و دشمنی درونی را هم زمینه فروپاشی تدریجی خانواده ها دانسته اند.
از پیامبر خدا(ص) روایت شده که می فرماید:
«هر کس به زنی آزار برساند تا آن زن ]با بخشیدن مهریه اش[، جان خود را از او بخرد، خدای تعالی برای آن مرد، به کیفری کمتر از آتش، رضایت نداده است؛ چرا که خداوند متعال برای زن، همان گونه به خشم می آید که به خاطر یتیم.» در حدیث دیگری آمده است:
هر مردی که به زنش سیلی بزند، خداوند به مالک- نگهبان دوزخ-، دستور می دهد که در آتش جهنم، هفتاد سیلی بر گونه او بزند و هر مردی از شما بر موی زنی مسلمان ]و نامحرم[ دست نهد، میخ هایی از آتش، در کف دست او می کوبد. همچنین از امام علی روایت شده است که می فرماید:
انهن أمانه الله عندکم، فلاتضاروهن و لاتعضلوهن.4
«زنان، امانت خدا در نزد شما هستند. بنابراین، به آنان آسیب نرسانید و با ایشان بدرفتاری نکنید.»از پیامبر خدا(ص) نیز روایت است که فرمود:
انی أتعجب ممن یضرب امراته و هو بالضرب أولی منها.
در شگفتم از کسی که زنش را می زند، در حالی که خود او، به کتک خوردن سزاوارتر است!
2-بدخویی
انسان های تندخو، گاه بدون آن که بخواهند، به دیگران آزار می رسانند. بسیاری از اینان بد ذات نیستند و دوست ندارند که دیگران- بویژه نزدیکان و خویشان و همسران خود- را اذیت کنند؛ اما حساسیت زیاد، حرارت و تندی اخلاقی و کم طاقتی ایشان، موجب می شود که دیگران از آنها دلخور و دل تنگ شوند و به صورت باری سنگین و تحمیلی بر دوش دیگران درآیند. این دسته، افزون بر آن که زندگی خود را آشفته می کنند، عیش دیگران را نیز منغص می سازند و محیط عصبی، حساس، شکننده و گاه در آستانه انفجار به وجود می آورند و خود و خانواده شان را در آن می سوزانند. اگر این وضعیت ادامه یابد و یا تشدید شود، اطرافیان و بویژه همسر، به مقابله به مثل با همسر و یا گریز از شوهر و حتی خانه، روی می آورد و اینها از هم پاشیدگی خانواده را در پی دارد.
آمار فعلی دادگاه های خانواده، بدخویی مرد را از علت های قابل توجه متلاشی شدن خانواده برمی شمرند. بر همین اساس، با وجود ترغیب به تزویج جوانان از سوی اسلام، امام رضا(ع) در راهنمایی حسین بن بشار که خویشاوند بدخویش به خواستگاری دخترش آمده است، می فرماید:لاتزوجه ان کان سیی الخلق اگر بدخلق است، دخترت را به همسری وی در نیاور.
از پیامبر خدا(ص) روایت شده که می فرماید: «هر کس به زنی آزار برساند تا آن زن ]با بخشیدن مهریه اش[، جان خود را از او بخرد، خدای تعالی برای آن مرد، به کیفری کمتر از آتش، رضایت نداده است؛ چرا که خداوند متعال برای زن، همان گونه به خشم می آید که به خاطر یتیم.»
3-بخل
مؤمن، ادب شده خداوند است و هزینه زندگی خود را با کاهش و افزایش عطای الهی، تنظیم می کند. اگر خدا به او روزی دهد، وی هم به زندگی اش وسعت می دهد و اگر خدا نبخشد، به کسب حرام و طرق نامشروع، روی نمی آورد؛ اما انسان بخیل، در هر صورت، به کسی چیزی نمی دهد و احوالش را نزد خود نگاه می دارد. چنین شخصی، همه و حتی خود را نیز در تنگنا می گذارد و از پرداخت هزینه های اصلی خانواده نیز شانه خالی می کند و بدین سان، فشار سختی را به خانواده وارد می آورد؛ سختی ای که باتوجه به وضعیت مالی اش برای همسر و خانواده، توجیهی ندارد و تنها علت آن، خوی زشت بخل است. در این وضعیت، کمتر زنی تاب می آورد. او یا به دزدی پنهان از شوهر روی می آورد و یا حداقل در علاقه او به خود، تردید می کند و متقابلا، علاقه اش به همسر کاهش می یابد؛ زیرا خود را از دارایی و مال همسرش، کم ارزش تر می بیند.
از پیامبر خدا (ص) روایت شده که می فرماید: أبغض العباد الی الله من ضن علی عیاله.
منفورترین بندگان، نزد خداوند، کسی است که به خانواده اش بخل بورزد.
نیز می فرماید: شر الناس الضیق علی أهله. بدترین مردم، کسی است که بر خانواده اش تنگ بگیرد.
4-بی تدبیری
خانواده تازه تأسیس، با جاده ای ناهموار و گردنه هایی طولانی روبه روست. دو جوانی که هنوز جایگاه شغلی ثابتی برای خود نیافته اند، با بدهی های مربوط به: تعهدات مالی تحصیل و تهیه مسکن و یا هزینه های تولد و نگهداری فرزند نیز روبه رو می شوند. از سوی دیگر، به دلیل جوانی، زن، خواهان مصاحبت بیشتر شوهر با اوست و توقع دارد که شوهر، وقت بیشتری را برای با هم بودن بگذارد. خواسته ها و انتظارات پیشین خویشان، دوستان، همسایگان و همکاران را نیز باید افزود. از طرفی، مسئولیت های دینی و اجتماعی هر دو سوی ازدواج نیز وجود دارد. در چنین فضایی، تنها مدیریت عاقلانه و ماهرانه، می تواند خانواده را از این کشاکش سنگین برهاند و باتوجه به این که مدیریت خانواده در اسلام به مرد سپرده شده، این موضوع، اهمیت ویژه ای پیدا می کند. اگر مرد، فاقد مدیریت لازم باشد، خانواده، در گردابی از مشکلات حل نشدنی و گره های کور، فرو می رود و در این میان، رضایت و ارضای همسر فدا می شود و کانون خانواده، جایی برای شکایت ها و سرریز مشکلات حل ناشده می گردد. امام علی(ع) درباره این آفت خطرناک خانواده می فرماید:
آفه المعاش سوءالتدبیر.آفت زندگی، سوء تدبیر است.
و در حدیث دیگری از ایشان- که به فراتر از خانواده اشاره دارد- آمده است:سبب التدمیر سوءالتدبیر. علت ویرانی، سوءتدبیر است.
5- تنوع طلبی
اسلام با توجه به واقعیت فزونی تعداد زنان آماده ازدواج بر مردان، چند همسری را با رعایت شروطی سخت (مانند: عدالت) تجویز کرده است؛ اما این به معنای تنوع طلبی و رفتار خودخواهانه با زن نیست. هرگاه مرد بخواهد از این جواز شرعی و واقعیت اجتماعی، سوءاستفاده کند و بی هیچ دلیلی، همسرش را طلاق دهد، این کار نزد خداوند متعال منفور است. از امام باقر (ع) روایت شده که می فرماید:ان الله یبغض کل مطلاق ذواق.
خداوند از مردان پر طلاق و ازدواج و تنوع طلب، نفرت دارد.
بدین سان، تنوع طلبی یکی از آسیب های خطرناکی است که نهاد خانواده را تهدید می کند و مانع تحکیم این نهاد مقدس می گردد.
6- غیرت ورزی نابجا
زندگی مشترک، محدودکننده روابط جنسی است. در هر اجتماع و دینی، ازدواج، مرزهایی را برای روابط جنسی به وجود می آورد. در دین اسلام، این روابط، منحصر به خانواده می شود و از این رو، خیانت هر یک از دو سوی ازدواج، به معنای پیمان شکنی است. این نکته، قابل قبول همگان است؛ اما هرگاه حساسیت به این مسئله، از حد طبیعی خود بیرون رود و به صورت شک هایی بی جا و غیرت ورزی بدون دلیل درآید، زندگی را تلخ می کند و خانه را به صورت بازداشتگاهی درمی آورد که بازجوی آن، شریک زندگی است. کسی که باید بیشترین اعتماد را داشته باشد، بیشترین تردید را دارد. جالب توجه، آن که ابراز تردیدها و پرس وجوهای بی دلیل، همسر امین را نیز به سوی خیانت، سوق می دهد و او را در معرض خیانت به شوهر قرار می دهد. روایت تکان دهنده نهج البلاغه در این باره، بسیار صریح است. امام علی(ع) می فرماید:
از غیرت ورزیدن بیجا ]نسبت به زنان[ بپرهیز که آن، زن سالم را به بیماری ]و نادرستی[ می کشاند و پاک دامن را به اندیشه گناه.
اگر هم چنین نکند در دوستی ها و اظهار محبت های همسرش تردید جدی می نماید و از محبت خود نیز دریغ می کند و بدین سان، اصلی ترین رشته پیوند خانواده، سست می شود.
در پایان می افزاییم که هرگاه نگاه شوهر به جایی رسد که به همسر خود تهمت بزند و او را متهم به روابط جنسی خارج از ازدواج کند، درحالی که چنین نیست، به لعنت الهی دچار می شود. با توجه به فرآیند «لعان»(2) در فقه اسلامی، چنین شخصی، زندگی خود را در معرض تباهی قرار داده است و این زمینه را برای همسر خود به وجود می آورد تا با انجام دادن تشریفات قانونی، از او جدا شود.
ج- آسیب های مرتبط با زن
آسیب هایی که از ناحیه زن، نهاد خانواده را تهدید می کند و ممکن است به فروپاشی نهاد خانواده بینجامد، عبارت اند از:
1- آزار دادن شوهر
آزار دادن شوهر، همانند آزار دادن زن، موجب تزلزل بنیان خانواده است؛ زیرا در فرض آزاررسانی از سوی زن، مرد نیز واکنش همانند نشان می دهد و کانون زندگی، به معرکه درگیری و کشمکش تبدیل می شود و به تدریج، تحمل چنین وضعیتی برای هر دو سوی رابطه، سخت می شود. در این زندگی ها، محبت و اطاعت، جای خود را به سرپیچی و نفرت می دهد و در این حالت، روابط متعارف ازدواج به گونه ای دیگر تحقق می پذیرد. حتی در صورتی که شوهر تحمل کند و به مقابله به مثل نپردازد، از محبتش به همسر کاسته می شود و زندگی با عشق، به زندگی با نفرت، تبدیل می شود. این وضعیت غیرطبیعی، تنها تا آن جا ادامه می یابد که تنش های عصبی حاصل از این نگاه و رفتار، از آستانه تحمل طرفین درنگذرد. اما صادق(ع) در تعبیری لطیف، زن آزاررسان را از اسباب تکدر عیش می داند و می فرماید:
«هر زنی در دنیا شوهرش را آزار بدهد، همسر [تعیین شده] او از حوریان بهشتی می گوید: خدا تو را بکشد! او را میازار؛ زیرا او نزد تو میهمان است و به زودی، تو را ترک می کند و نزد ما می آید.»
گفتنی است به خشم آوردن شوهر نیز گونه ای آزار دادن اوست. از این رو، اگر زن در نیابد که چه رفتاری همسرش را خشمگین می کند و سپس آن را ناخودآگاه تکرار کند و یا با قصد آزار چنین کند، زمینه تزلزل خانواده را فراهم کرده است.
درحدیثی ازپیامبر(ص) آمده است: «برای هیچ زنی، حلال نیست که مچ و پای خویش را برای مردی جز شوهرش آشکار سازد. هرگاه چنین کند، پیوسته مورد لعنت و ناخشنودی خدا قرار می گیرد و خداوند، بر او خشم می گیرد و فرشتگان خدا لعنتش می کنند و برایش عذابی دردناک آماده می سازند»
2- ناسپاسی نسبت به شوهر
زن، بیشتر به محبت شوهر نیاز دارد و مرد، به سپاس گزاری زن. از این رو، در صورت عدم ارضای خواست روحی و یا واکنش متعارض با آن از سوی زن، علاقه مرد به زن آسیب می بیند و به تدریج، این واکنش دوسویه، زنجیری از گله گزاری و دلخوری درونی را پدید می آورد و بنیان خانواده را سست می نماید. لذا روایات اسلامی، به شدت زنان را از ناسپاسی لطف و محبت شوهران نهی کرده اند. به این روایت بنگرید:
لاینظرالله الی امراه لاتشکر لزوجها، و هی لاتستغنی عنه.خداوند، به زنی که از شوهرش سپاسگزاری نمی کند، با آن که شوهرش بی نیاز نیست، نگاه (با لطف و رحمت) نمی کند.
در روایت دیگری آمده است:ایما امراه قالت لزوجها: «ما رایت قط من وجهک خیرا» فقد حبط عملها
هر زنی که به شوهرش بگوید: «من هرگز از روی تو خیری ندیده ام»، اعمالش بر باد می رود.
3- انتظارات بی جا از شوهر
مرد به عنوان مسئول تشکیل، رشد و نگهداری خانواده می کوشد نیازهای اساسی خود و خانواده اش را تامین کند. این ویژگی یک خانواده سالم و متعارف است و جز در مواردی که مرد به اعتیاد و یا بیماری های اخلاقی و اجتماعی مبتلا می شود، همه جا چنین تلاشی وجود دارد. این وظیفه، چون تکلیفی الهی است، پس قابل منت گذاری بر زن هم نیست. اما مشکل از آن جا آغاز می شود که در شرایط خاص و تنگناهای مالی، شوهر توانایی تأمین خواسته های زن را ندارد و یا زن، به مقدار نیاز بسنده نمی کند. دراین دو حالت، اگر زن بر خواسته های خود پا ننهد و برای تامین آنها، به شوهرش فشار بیاورد، افزون بر به خشم آوردن خداوند متعال، زمینه ناراحتی شوهر را نیز فراهم می آورد.
دراین وضعیت، گاه پیش می آید که مرد، بر اثر سرزنش های زن، به دزدی و اختلاس و درآمدهای نامشروع روی می آورد و گاه به گریز از خانه و حتی اعتیاد کشیده می شود و یا در فرضی دردناک، به جدایی می اندیشد. درهمه فرض ها، آرامش روحی شوهر، کاهش می یابد و نگاه افسرده و یا عصبی او در روابط خانوادگی، بازتاب می یابد. این گونه است که اساسی ترین هدف ازدواج (یعنی آرامش زندگی) آسیب می بیند. از این رو، روایات اسلامی، زن را از وادارکردن شوهر به آنچه در توان او نیست، به شدت نهی کرده اند:
«هر زنی که در درخواست نفقه، بر شوهرش فشار آورد و خارج از توانش چیزی بر او تحمیل کند، خداوند، از او، نه توبه ای می پذیرد و نه کفاره ای، مگر آن که توبه کند و برگردد و در حد توانش، از او چیز بخواهد.»
4- منت نهادن بر شوهر
خانم هایی که از نظر ثروت و یا موقعیت خانوادگی، بر شوهر خود، برتری دارند، باید توجه داشته باشند که ثروت و موقعیت خانوادگی خود را به رخ شوهر کشیدن و منت نهادن بر او، آفت شیرینی زندگی خانوادگی، و گاه موجب فروپاشی آن است. در شماری از روایات، این برخورد غیراخلاقی، به شدت محکوم شده است:
«اگر زن، همه طلا و نقره های روی زمین را به خانه شوهرش ببرد، سپس روزی از روزها بر سر او بزند و بگوید: «تو کیستی؟ این دارایی، مال من است»، اعمالش بر باد می رود، اگرچه از عابدترین مردمان باشد، مگر آن که توبه کند و از سخنش برگردد و از شوهرش پوزش بخواهد.
5- مدارا نکردن با شوهر
گاهی اوقات، اخلاق و رفتار شوهر، مورد قبول همسرنیست و حتی ممکن است از نظر عرفی و شرعی هم پذیرفته نباشد؛ اما اصلاح آنها تنها ازطریق تحمل و شکیبایی و سپس تذکرات نرم و پله ای، امکان پذیر است. زن نمی تواند با چندماه زندگی مشترک، رفتار چندین ساله شوهر خود را تغییر دهد. از این رو باید بکوشد برای دوره گذار از وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب، سیاست رفاقت و همراهی و همدلی را با شوهر درپیش گیرد و در همه موارد شرعی و عرفی، پیرو شوهر باشد تا به تدریج بتواند شوهر را با خود همراه کند. زوج های جوانی که از ابتدا و بدون مقدمه ای، خواستار تغییر همسر خود و به رنگ خود درآوردن او شده اند، در همان ابتدای راه، به چاله بگو و مگو و درگیری درغلتیده اند و نه تنها سودی از تذکرات و ناسازگاری خود ندیده اند که کانون خانواده را تا لبه پرتگاه آشفتگی و از هم پاشیدگی درآورده اند.
در روایتی از امام علی (ع) آمده است:شرالزوجات من لاتواتی. بدترین همسران، زنی است که سازگار نباشد.
در روایتی از پیامبرخدا (ص) آمده است: هر زنی که بی جهت، از شوهر خود طلاق بخواهد، بوی بهشت بر او حرام است
6- خودآرایی برای غیرهمسر
خودآرایی زن، برای غیرهمسر، یکی از خطرناک ترین آفت هایی است که کانون خانواده را تهدید می کند. درحدیثی ازپیامبر(ص) آمده است:
«برای هیچ زنی، حلال نیست که مچ و پای خویش را برای مردی جز شوهرش آشکار سازد. هرگاه چنین کند، پیوسته مورد لعنت و ناخشنودی خدا قرار می گیرد و خداوند، بر او خشم می گیرد و فرشتگان خدا لعنتش می کنند و برایش عذابی دردناک آماده می سازند»
این آفت خطرناک، زمینه ساز آلودگی زن و فروپاشی خانواده است و از این رو، مرد باید به عنوان مدیر خانواده، با همه توان از آن پیشگیری کند. در روایتی از پیامبر(ص) آمده است: هرگاه زن، خود را بیاراید و خوش بو کند و از درخانه اش بیرون برود و شوهر، به این، راضی باشد، به ازای هر قدمی که برمی دارد، برای شوهرش یک خانه در آتش ساخته می شود.
7- تنوع طلبی
زن نیز ممکن است مانند مرد، به بیماری تنوع طلبی جنسی مبتلا شود و چون محدودیت او بیشتر است، این بیماری می تواند او را به درخواست طلاق و در برخی از موارد، به خیانت و گاه به قتل همسر، وادار سازد. از این رو، در روایات، تنوع طلبی جنسی زن، همانند تنوع طلبی مرد، نکوهش شده است. در روایتی از پیامبرخدا (ص) آمده است: هر زنی که بی جهت، از شوهر خود طلاق بخواهد، بوی بهشت بر او حرام است.
8- خیانت
خطرناکترین آفتی که از ناحیه زن، نهاد خانواده را تهدید می کند، خیانت (بویژه خیانت ناموسی) است. از پیامبرخدا(ص) درباره خطر این خیانت، روایت شده که می فرماید:
«چهار چیز کمرشکن هستند،… و زنی که شوهرش از او نگهداری می کند؛ ولی او به شوهرش خیانت می نماید.
برای پیشگیری از این آفت کمرشکن، هم مرد، مسئول است و هم زن. بدیهی است که زن و مرد، با عمل کردن به وظایف مشترک و اختصاصی خود، می توانند از این آفت، پیشگیری کنند؛ اما بی تردید، مسئولیت زن دراین باره، سنگین تر است. (منابع احادیث در خود کتاب «تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث» موجود است).
پی نوشت:
1ـ توضیحاتی که درباره حکمت مهریه ارائه شد، اقتباس از کتاب نظام حقوق زن در اسلام، نوشته استاد شهید مرتضی مطهری است.
2- قاعده فقهی «لعان» برای اثبات ادعای مرد درباره روابط نامشروع زن و نفی فرزندی است که از او متولد شده است و کیفیت آن در آیات 6 و 7 از سوره نور آمده است. براساس این قاعده اگر زن، ادعای مرد را انکار کند و هر دو، سوگندهای چهارگانه را یاد کنند، برای همیشه از هم جدا می شوند.
نویسنده: آیت الله محمدی ری شهری
تبیان
«به نام خدا»
دین تنها داعیه دار تأمین سعادت اخروی انسان نیست که بگوییم هرطور که شد، زندگی می کنیم و مهم سرای آخرت است. تأکید بیش از حد دستورات دینی بر رعایت جزئی ترین برنامه های حیات دنیوی و برنامه ریزی برای استفادة کامل از تمام امکانات و استعدادهای فطری در جهت تأمین رفاه مادی و معنوی در زندگی از جملة توجهات اساسی دین است. تجلی حیات طیبه که قرآن بدان اشاره می کند «من عمل صالحاً من ذکر أو أنثی و هو مؤمن فلنحیینه حیوه طیبه؛ هرکس -از مرد یا زن- کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعا او را با زندگی پاکیزه ای، حیات بخشیم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام می دادند، پاداش خواهیم داد» (نحل: ۹۷)، در سبک زندگی اسلامی بروز پیدا می کند. اگر زندگی ما یا حداقل امهات برنامه های روزانة ما بر اساس منطق قابل قبول و مطابق با فطرت و عقل سلیم باشد، در این صورت می توانیم بگوییم به غایت دین نزدیک شده ایم و گرنه صرف انجام منظم برخی اعمال عبادی و عدم احساس نیاز یا احساس بی نیازی به دین در عرصه های اقتصادی و آموزشی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و تغذیه و سلامت و … متفاوت از رهاورد دین در زندگی است.
همزمان با تشکیل حکومت دینی در ایران، وظیفة خطیر سامان دادن شرایط تحکیم خانواده بر اساس آموزه های دین اسلام، بر دوش نهادهای حاکمیتی افتاد و آنها ملزم به برنامه ریزی برای نظم دادن به تشکیل و بقای خانواده شدند. این برنامه ریزی بخش های مختلفی را شامل می شود. آگاه سازی افراد جامعه نسبت به اهمیت تشکیل خانواده و جایگاه آن در آیندة فرد و اجتماع، بسترسازی برای تسریع ازدواج جوانان، کمک به رفاه نسبی اقتصادی خانواده، جلوگیری از عوامل آسیب زننده به بنیان خانواده، وضع قوانین متناسب، تلاش در جهت آموزش اعضای خانواده و … از جمله مسئولیت های حاکمیت در قبال این نهاد مقدس است.
انقلاب اسلامی با تکیه بر رویکرد معرفت دینی، نقش به سزایی در حفظ بنیان خانواده و تلاش برای تحکیم آن قائل شده است. خانواده به عنوان اولین و کوچکترین نهاد اجتماعی که همة انسان ها عضوی از آن هستند، می تواند بستر مناسبی برای رشد و شکوفایی انسان ها باشد و البته در صورت عدم کنترل، می تواند شرایط را برای انواع ناهنجاری های اجتماعی فراهم کند.
دین تأکید فراوانی بر حفظ این نهاد مقدس دارد و به این منظور احکام و قوانین خاصی وضع کرده و از همة مؤمنان خواسته که نهایت دقت را در اِعمال آنها به کار برند. استوار ماندن این بنیان و جلوگیری از تزلزل آن همیشه مورد عنایت پیشوایان دینی بوده است. در منطق قرآن پیوند زوجیت با دیگر روابط اجتماعی متفاوت است و بخشی از دستورات دینی در راستای تنظیم و تعدیل این نوع رابطه و مشخص کردن حقوق و تکالیف متقابل اعضای خانواده و تلاش در جهت ایجاد محیطی امن و آرام برای رشد و شکوفایی انسان در ابعاد مختلف زندگی، بیان شده است.
مقام معظم رهبری دربارة نقش خانواده در جامعه فرمودند: «جامعة اسلامی، بدون بهرهمندی کشور از نهاد خانوادة سالم، سرزنده و بانشاط، اصلاً امکان ندارد پیشرفت کند. به خصوص در زمینههای فرهنگی و البته در زمینههای غیر فرهنگی، بدون خانواده های خوب، امکان پیشرفت نیست. پس خانواده لازم است» (خامنه ای، ۱۳۹۰) هم چنین ایشان در مورد پیشرفتی که در کشورهای غربی وجود دارد و نسبت آن با نهاد خانواده در غرب بیان می دارد که آن زمانی که غرب به پیشرفت های زیاد دست پیدا کرد، در آنجا هنوز خانواده سر جای خودش بود و مسئلة جنسیت با همان رعایت های اخلاقىِ جنسی (البته نه به شکل اسلامی، بلکه به شکل خاص خودش) وجود داشت. مسئلة رعایت های اخلاقىِ دو جنس نسبت به یکدیگر، مسئلة حیا و پرهیز از تهمت، در جامعة اروپایی و آمریکایی حاکم بود. این بی بندو باری ها و اباحی گری هایی که امروزه در جوامع غربی ملاحظه می شود، به تدریج در آنجا به وجود آمده است. آن روز یک زمینه هائی فراهم شد و به اینجا رسید. وضع امروز هم فردای بسیار تلخ و سختی را برای آنها رقم می زند. (همان)
درست است که دین اصرار زیادی بر سرپاماندن نظام خانواده و عدم فروپاشی آن دارد و طلاق همواره به عنوان ناپسندترین حلال ها بیان شده و در روایتی فرموده که خانواده ای که با طلاق از هم بپاشد، دوباره به راحتی برقرار نخواهد شد، اما این هرگز به معنای آن نیست که این نهاد به هر قیمتی حفظ شود، حتی اگر به قیمت ظلم مرد بر همسر خود یا برعکس. تعرض اعضای خانواده به حقوق یکدیگر و نادیده انگاشتن وظایف و مسئولیت ها و یکسویه شدن مطالبات و پذیرش ظلم و بی عدالتی، چیزهایی نیستند که بتوان به آنها اقدام کرد تا خانواده حفظ شود. «سرپا بودن خانواده با تحکم و ظلم از سوی یک فرد و تحمل و بردباری از سوی دیگری، از سر ناچاری و ترس از فروپاشی خانواده، استحکامی در پی نخواهد داشت. چنین خانواده ای اگر در ظاهر پایدار باقی بماند، از درون پوسیده و بی ثبات است و به طور حتم نمی تواند خصوصیات و ویژگی های یک خانواده سالم و با نشاط را داشته باشد.» (ضمیری و دیگران، ۱۳۹۲: ۱۹۱) به همین منظور لازم است که تک تک اعضای خانواده ضمن آگاهی از نیازها، حقوق و تکالیف خود، در جهت بهبود هرچه بیشتر شرایط اقدام کنند. در یک خانواده سالم همة اعضا در پیشبرد اهداف خانواده تلاش می کنند و اینگونه نیست که یک نفر همیشه خدمت کننده و دیگران بهره برنده باشند. حاکم شدن اخلاق در روابط میان همسران و والدین و فرزندان، درعین مشخص بودن حقوق و قوانین طرفین، ضامن بقای خانواده است. در یک خانوادة متعادل، هریک از ویژگی های مردانه و زنانه مورد توجه واقع می شود و هرکس بنا به طبیعت و به اقتضای میزان توان خود، ایفاکنندة نقش خواهد بود و هیچکس حق سلطه جویی و ستم به دیگری را ندارد.
ما در شرایطی به سر می بریم که هجمة سنگینی برای برهم زدن خانواده وجود دارد. برنامه های مختلف شبکه های متعدد ماهواره ای، شبکه های اجتماعی، سایت های اینترنتی و … با دستمایه قرار دادن آزادی روابط اجتماعی، همواره مخاطبان خود را به تزلزل بیشتر روابط اعضای خانواده سوق داده اند. آسیب هایی که امروز خانواده های ما از رسانه های جمعی مدرن دیده اند، در تاریخ سابقه نداشته است. حجم بالای سریال هایی با محوریت آزادی مطلق روابط، جوک ها و پیام های جذابی که در گروه های اجتماعی کپی می شود و موزیک های متنوع با اشعار و ملودی های تأثیرگذار را نمی توان نادیده گرفت. درست است که ردپای دشمنان را می توان در این صحنه پردازی ها مشاهده کرد و حتی گاهی اوقات، برخی نظریه پردازان غربی به صراحت از لزوم اقدامات برهم زننده در جهت تخریب نظام خانواده در ایران، سخن گفته اند، اما در این میان، استقبال از این تفکرات و محصولات فرهنگی و ادبی و هنری مربوط به آن، به واسطه جذابیت های بالا، معضل اساسی جامعة ماست. جامعه باید در قبال واردات فرهنگی موضعی سخت و استوار داشته باشد و تک تک افراد موظفند در حد وسع خویش، برای حفظ خانواده تلاش کنند. وادادن میدان و واگذار کردن عرصه به جولان دادن رسانه ها و بی قید بودن در ورودی های وجودی خود و عدم کنترل دستگاه های ادراکی شامل چشم و گوش و …، منجر به انبار شدن بخش وسیعی از فرهنگ های غیرمتناسب در ذهن و جان آدمی و تغییر رنگ و بو و در نهایت استحالة فرهنگی می شود. سبک زندگی غربی که مبتنی بر مبانی معرفتی و فلسفی و هستی شناختی انسان آن دیار و متناسب با جغرافیای زمانی و مکانی آنجاست کجا و انسان شرقی با سابقة تمدنی ویژه ای که دارد کجا!
کلام ما هرگز ناظر به عدم مواجهه با فرهنگ های دیگر یا جلوگیری سرکوبگرانه از دیده شدن و شنیده شدن فرهنگ های دیگر نیست. چرا که در دنیای جدید، با رشد سرسام آور ابزارهای انتقال اطلاعات، باید گفت اساساً نمی توان مانع ورود اطلاعات از دنیایی دیگر شد. به محض این که یک برنامة اجتماعی، مسدود می شود، بلافاصله برنامة بهتری جایگزین آن می شود و این سرعت واقعاً عجیب و خارج از کنترل است. مواجهه با فرهنگ های دیگر یک مسئله است و تأثیرپذیری بی چون و چرا و از سر تمایلات فردی، مسئله ای دیگر است.
ما معتقدیم همة فرهنگ ها واجد ویژگی های مثبت و منفی هستند. کمتر فرهنگی هست که یکسر باطل و ضد اخلاق و ضد انسانیت باشد. در هرجای دنیا که انسان باشد و اجتماع انسانی شکل گرفته باشد، می توان رد پایی از اخلاق مشاهده کرد، چرا که حتی اگر به نقطه ای از دنیا، دین خدا نرسیده باشد، فطرت الهی همواره قرین انسان بوده است. اختلاف آداب و رسوم منافاتی با اشتراکات فرهنگی ندارد. اشکال اساسی در نحوة مواجهه با فرهنگ های دیگر است. مواجهة بدون تحلیل و بر مبنای انتفاع و تلذذ بیشتر، و عدم توجه به نقش زمان و مکان در فرهنگ، باعث آسیب های جدی می شود که امروزه در جامعه شاهد آن هستیم. ما باید به این نکته توجه داشته باشیم که اگر امروز انسان غربی، سبک زندگی خاصی دارد، تاریخ و جغرافیا و دین و نژاد و حتی شرایط طبیعی و فیزیکی، براین سبک زندگی تأثیر گذاشته و فرهنگ خاص آنها متأثر از همة این موارد است. حال، من به عنوان انسان ایرانی، ساکن کشوری که تاریخی مشخص و دینی مشخص و آب و هوایی مشخص و نژادی مشخص دارد، می خواهم آن گونه باشم که انسان غربی هست. اینجاست که دچار تضاد می شوم و اولین آسیب آن متوجه خود من می شود و پس از آن متوجه جامعه ای که در آن زندگی می کنم.
اکنون ما هستیم و انتخاب بین گزینه های مختلفی که در مورد سبک زندگی پیش روی ماست: می توانیم با گرته برداری بی قید و شرط از فرهنگ های غیرمتجانس و تقید به آنچه لذت بیشتری را برای ما تأمین می کند، سرنوشت خود را به دست دیگران بسپاریم و منتظر ثمرات مثبت یا منفی چنین اقدامی باشیم. یا می توانیم با لحاظ کردن شرایط محیطی و با استفاده از راهنمایی صادق و امین، این یک بار زندگی در دنیا را (که با مرگ به پایان می رسد) به عرصه ای برای به دست آوردن تجربه تبدیل نکنیم (چرا که تنها یک بار زندگی می کنیم).
اگر نهاد خانواده، در جامعه ای تقویت شد، هم از لحاظ سلامت جنسی و هم از لحاظ سلامت روانی، وضعیت مناسبی حاکم می شود. چرا که دو وظیفة بسیار مهمی که در نهاد خانواده و در روابط میان زوجین پیش بینی شده، یکی تنظیم و تعدیل تمایلات جنسی و سوق دادن آن به سمت انتفاع مشروع و مبتنی بر اصول و ضوابط است و دیگر تحصیل آرامش روانی به وسیلة مودت و مهری که بین زن و شوهر و بین والدین و فرزندان برقرار می شود. در آیة شریفة قرآن کریم، اصلی ترین ثمرة ازدواج، به دست آمدن آرامش برشمرده شده است: «و من ایاته أن خلق لکم من أنفسکم أزواجا لتسکنوا إلیها و جعل بینکم موده و رحمه؛ و از نشانه های او این که از (نوع) خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میان تان دوستی و رحمت نهاد» (روم: ۲۱). حال جامعه ای را تصور کنید که با برنامه ریزی و اجرای درست مسائل مربوط به تحکیم خانواده، توانسته افراد خود را به سطحی از آرامش و کنترل غرایز برساند که نه تنها سربار جامعه نباشند و هزینه های سنگین بر جامعه تحمیل نکنند، بلکه باری از دوش جامعه بردارند و در جهت تحقق اهداف آن بکوشند.
منابع:
۱- قرآن کریم. ترجمه فولادوند
۲- ضمیری، محمدرضا و دیگران (۱۳۹۲). خانواده در اسلام. قم: انتشارات جامعه الزهرا.
۳- خامنه ای، سیدعلی (۱۳۹۰). بیانات در سومین نشست اندیشههای راهبردی. ۹۰/۱۰/۱۴. http://khamenei.ir (دسترسی در ۹۴/۱۰/۳۰).
برچسب:تازه ها،مناسبتی
تقدیم به تمام کسانی که با وجود مشکلات فراوان توانستند با اراده ای آهنین و عزمی راسخ از منجلاب اعتیاد خارج شوند و یاور کسانی باشند که برای رهایی از اعتیاد با مشکلات فراوانی روبه رو هستند.
چکیده
در این نوشتار که موضوع آن((وظایف طلاب دربرابر آسیب های اجتماعی و اخلاقی اعتیاد در جوانان))میباشد،ضمن بیان((چیستی اعتیاد))به بیان علل و عوامل گرایش به اعتیاد و آسیب های آن می پردازد و می گوید بهترین عامل جهت مبارزهء جدی با این معضل بزرگ اجتماعی،بالا بردن سطح ایمان مردم به خدا و دین است.در ادامه نوشتار با نگرشی متفاوت به وظایف طلاب و حوزویان در این رابطه پرداخته میشود.و گفته خواهد شد حضور صحیح ودقیق فیزیکی حوزویان در سطوح مختلف جامعه و ارتباط صمیمی با اقشار مختلف و به خصوص جوانان،هدایت و ترویج امور اجتماعی،انجام دادن کارهای فرهنگی صحیح که منجربه نتیجه گردد و با برنامه ریزی های کوتاه مدت و بلند مدت انجام شود و…از مهمترین کار هایی است که میتوان در راستای کمک به حل بحران انجام داد و در نهایت گفته شده است که اهمیت موضوع و بزرگی خطر ایجاب میکند که دولت و ملت همت کنند و همت کنیم ما طلاب و ما حوزویان تا اعتیاد فردا و فرداها را ویران نسازد.
کلید واژه ها: اعتیاد، مواد مخدر، پیشگیری، وظایف طلاب، آسیب.
فهرست مطالب
چکیده
مقدمه
فصل اول:چگونگی پیدایش و گسترش اعتیاد
گفتار اول:معنای لغوی اصطلاحی اعتیاد، اعتیاد چیست؟ معتاد کیست؟
گفتار دوم:علل و عوامل و انگیزه های گرایش به اعتیاد در نوجوانان وجوانان
-عوامل مؤثر بر اعتیاد
گفتار سوم:نشانه های فرد معتاد
نتیجه کیری
فصل دوم:آسیب های اعتیاد
گفتار اول:معنای لغوی اصطلاحی آسیب
گفتار دوم:شناخت اجمالی از انواع مواد مخدر و آسیب های هر یک بر فرد معتاد
گفتار سوم:آثار مخرب اعتیاد بر روی اعضای خانواده و به خصوص همسر
-اعتیاد همسر
نتیجه کیری
الف
فصل سوم:اهمیت و نتایج مقابله با اعتیاد
گفتار اول:نقش خانواده در پیشگیری از اعتیاد
گفتار دوم:روش های مبارزه با اعتیاد
گفتار سوم:چگونه میتوان با کار های فرهنگیاز گسترش مفاسد رفتاری و اجتماعی اعتیاد جلو گیری کرد؟
نتیجه گیری
فصل چهارم: وظایف طلاب در برابر آسیب های اجتماعی و اخلاقی اعتیاد درجوانان
گفتار اول:رسالت حوزویان و طلاب در مواجه با اعتیاد
گفتار دوم:راهکار ها و پیشنهاد های طلاب در برابر آسیب های اعتیاد
نتیجه گیری
نتیجه نهایی
فهرست منابع و مآخذ
مقدمه
یکی از بحرانهای بزرگ عصر مدرن ، ظهور مواد مخدر و گسترش آن است .به طوری که در جوامعه اعتیاد زده انواع مفاسد
و جرائم به سهولت شیوع پیدا کرده و تحرک ، تلاش و سازندگی به تدریج ضعیف و نابود می گردد ، و نتیجه آن افراد معتادی هستند که در برابر تمام مسائل بی تفاوت شده اند و جز دستیابی به مواد افیونی خواسته ی دیگری ندارند اعتیاد به مشابه یک عارضه و آسیب فردی و اجتماعی دارای علل ، عوامل ، انگیزه ها و همچنین عوارض و تبعات سوء اجتماعی ،خانوادگی ، سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی و فردی متعددی می باشد تا به آنجا که سلامت فکری ، اخلاقی و فرهنگی جامعه را با خطر مواجه می سازد . از این رو یکی از مقوله های پیش روی طلاب و مبلغان ارزش های الهی ، انسانی ، به عنوان مربیان جامعه و طبیبان روحی و معنوی ، چگونه مواجه شدن با این پدیده مدرن و گرفتاران به آن است .
اعتیاد که مسئله مهمی در جوامع مختلف است و روند روبه رشد آن به خصوص در بین جوانان زنگ خطر را برای جامعه و خانواده ها به صدا درآورده ، نواقص مهم جامعه شناسی که زیر شاخه ی فرهنگ و رفتار شناسی می باشد ، است .
اعتیاد به معنای وابستگی به موادی که تکرار مصرف آن با کمیت مشخص و در زمانهای معین از نظر مصرف کننده ضروری است . و انواع مواد مخدر را می توان به این شکل تقسیم کرد :
1- مواد مخدر طبیعی
2- مواد مخدر صنعتی
پدیده اعتیاد آن چنان فراگیر شده است که نظر همه متخصصان علوم مختلف از جمله جامعه شناسی ، پزشکی، بهداشت، حقوق ، علوم انتظامی ، توانبخشی ، مدادکاری اجتماعی ، مدیرت و … را برای شناسایی علل و یافتن راهکارهایی برای پیشگیری ، مبارزه و درمان با این پدیده به خود جلب کرده است ودر اینجا به جوانب مختلف آن در زندگی ( اجتماعی ، خانوادگی ،فکری و اخلاقی) در میان جوانان پرداخته می شود .
با توجه به این که نهادهای متعددی به لحاظ اجرایی و عملیاتی با موضوع اعتیاد در گیر شده اند و هر نهادی برای جلوگیری و مبارزه با این بلای خانمان سوز وظایفی دارد و باید کارهایی که در توان آن نهاد است به خوبی و درستی انجام شود تا کمکی در راه پیشگیری و از بین بردن این داغ بر دل نشسته باشد حال این سوال پیش می آید که آیا کاری از دست طلاب ساخته است و آیا آنها وظیفه ای در این رابطه دارند ؟ و به عبارتی بهتر وظایف طلاب دربرابر آسیب های اجتماعی و اخلاقی اعتیاد در جوانان چیست ؟
در مورد موضوع مطرح شده مهمترین فرضیه ای که وجود دارد این است که طلاب وظایفی داشته اند غفلت از آن موجب بخشی از این آسیب شده است و حال باید برای پیشگیری از آسیب هایی که تا حدودی خود آنها در آن رابطه مقصر هستند .
کارهایی انجام دهند همانطور که در ابتدا به معنای اعتیاد اشاره
ای شد برای اینکه بتوانیم به چگونگی پیشگیری از آسیب ها بپردازیم باید بدانیم که آسیب در لغت به معنای کار و خدمت است و آیا طلاب این خدمت را انجام داده اند ؟
در فصل اول این مقاله سعی شده به تعریف اعتیاد و معتاد پرداخته شود و نشانه ها و ویژگی های آن گفته شده است و سعی شده علل و عوامل و انگیزه های اعتیاد توضیح داده شود چرا که تا با این علل آشنا نشویم به پاسخی درست از سوالات خود در مورد اعتیاد نخواهیم رسید آشنایی با این پیشینه کمک می کند بهتر بفهمیم که چرا جوانان در خطر هستند و چه باید بکنیم .
در فصل دوم به آسیب های اعتیاد پرداخته شده و آسیب کاملا توضیح داده شده است و بیان شده بر روی خانواده چه آسیب هایی دارد و در فصل سوم به این که نقش خانواده ها در پیشگیری از اعتیاد چیست و با چه راههایی می توان با این درد بزرگ مبارزه کرد پرداخته شده و در فصل چهارم به وظایف طلاب و این که آگاهی طلاب در رابطه با وظایفی که دارند چقدر است و این که راه حل طلاب چیست بحث می شود برای رسیدن به نتیجه ای که سودمند باشد باید روندی منطقی طی گردد که این روند را در فصل بندی می توان مشاهده کرد باید گفت که هر موضوعی یک پیشینه یا تاریخچه ای دارد که با توجه به آن می توان فهمید مشکلات حاصل دقیقا از کی و کجا و به چه شکل آغاز شده است مواد مخدر تاریخچه ای بس طولانی دارد که در این جا به مهمترین قسمت های آن اشاره ای خواهد شد .
زمان آشنایی با مواد مخدر نا معلوم است اما انسان از بدو زندگی برای تسکین آلام خود و یا حداقل برای کاهش دردهای خود از بوته هایی که مواد مخدر در بر داشته است به طور اتفاقی و یا تجربه استفاده می نموده است .
مصرف مواد مخدر بین اقوام و ملل مختلف از دیر باز به شکل های مختلف وجود داشته است
- به عنوان دارو
- برای تسکین درد
- برای کسب لذت و نشئگی یا بخشی از مراسم سنتی
مواد مخدر طبیعی مانند تریاک از خشخاش یک گیاه زیبا و گل دهنده است و سالیانه جوانه می زند ، گرفته می شود . این گیاه تا ارتفاع یک متر رشد می کند و گل های آن به رنگ سفید،صورتی، قرمز و بنفش است .
قدمت استفاده از مواد مخدر به شش هزار سال قبل بر می گردد . از مواد مخدر برای درمان بیماری های متفاوتی از جمله بیماری افسردگی استفاده می شد و مصرف از این ماده مخدر بسیار متداول بود ، چرا که عمدتا به عنوان مرهمی برای تمامی مشکلات آدمی( از جمله کاهش درد ، درمان سرفه و اسهال ) پنداشته می شد. بنابراین تجارت و داد و ستد این ماده ی مخدر رشد چشمگیری داشت .
در سال 1806 داروساز آلمانی به نام (فردریک سرترنر) عنصر فعال موجود در تریاک را کشف کرده و آن را مورفیوم نامید که برگرفته از لغت یونانی موفیوس به معنای خدا رویاهاست .
در قرن نوزدهم تعداد پزشکان و درمانهای پزشکی بسیار محدود بود . در نتیجه برای رفع این درد ها ،صنعت جدیدی به وجود آمد که استفاده از داروهای مقوی حاوی مواد مخدر و شربت های مختلف این ماده را تشدید کرد . این دارو ها و شربت های بسیار ارزان قیمت موجب کاهش درد و ناآرامی و رفع اسهال و سرفه می شد ، ولی در عین حال اعتیاد آور بودند.
نوشته های باستانی نشان می دهد که تریاک در عهد بابل ، مصر باستان ، یونان باستان و روم مورد استفاده بوده است . براساس نوشته های تاریخی در دوران قدیم کشت خشخاش در ایران ،چین ، هند و ترکیه صورت نمی گرفته ولی منبع آن در مصر بوده است . (منبع :سایت تبیان)
پژوهش حاضر برای بیان وظایف طلاب در سطح جامعه در برابر آسیب های اعتیاد که سطح وسیعی از انسان ها را باخود درگیر کرده می باشد . هدف های کوچکتری چون راهکارهای طلاب در برابر آسیب های اعتیاد و اینکه چه سطحی از جامعه در برابر
این آسیب ها مسئولند و چه کارهای فرهنگی و غیر فرهنگی برای کاهش این آسیب ها می توان انجام داد ، می توان اشاره کرد . اهمیت این موضوع در آن است که طلاب و حوزویان از خواب غفلت بیدار شوند و تا جای ممکن برای کاهش این آسیب ها و درد ها در جامعه کاری انجام دهند . حال به چند سوال در این رابطه می توان اشاره کرد که با پاسخ به این سوال ها نتیجه ای صحیح به دست خواهد آمد که شاید راه گشا باشد .
- اعتیاد چیست ؟ معتاد کیست ؟
- علل و عوامل گرایش به اعتیاد چیست ؟
- آسیب های اعتیاد چیست ؟
- نقش خانواده در برابر آسیب های اعتیاد چیست ؟
این پژوهش برای رسیدن به هدف چند رشته ای و به صورت مسئله محور انجام شده و از آنجا که محقق مسئله محور است برای داده پردازی مطلب از شیوه ی توصیفی و گزارشی استفاده کرده است . قلمرو پژوهش محیطی محدود است . در این پژوهش از روش کتابخانه ای استفاده شده که ابزار آن کتاب ها و مقالات و برخی از سایت ها و فرهنگ نامه ها می باشد .
پژوهش حاضر برای مخاطبین عمومی طلاب انجام شده است .
در این تحقیق دو نوع محدودیت به شرح ذیل و جود دارد :
1- محدودیت زمانی : از آنجا که تحقیق مربوط به واحدهای برداشته شده در طول یک ترم می باشد و زمان ترم حاضر کوتاه است بنابرین مدت به سرانجام رساندن این تحقیق برای محقق کوتاه است .
محدودیت منابع : کمبود و یا فقدان منابع علمی قابل
1- دسترس در این زمینه و کمبود کار مشابه قابل دسترس و محدود بودن زمان استفاده از اینترنت در حوزه از محدودیت های تحقیق می باشد به همین دلیل محقق به منابع موجود در دسترس اکتفا کرده است.
فصل اول : چگونگی پیدایش و گسترش اعتیاد
برای مبارزه با هر پدیده ای،ابتدا باید آن را شناسایی نموده و سپس آن را از
ابعاد مختلف بررسی کرد. پس در درجه اول باید اعتیاد را شناخت.
گفتار اول: معنای لغوی اصطلاحی اعتیاد، اعتیاد چیست ؟ معتاد کیست؟
اعتیاد در لغت به معنای عادت کردن، پزشکی : وابستگی به بعضی مواد ، از قبیل تریاک، هروئین ، الکل و مانند آن به علت مداومت در استعمال می باشد (عمید، 1384، ص 188).
و در اصطلاح می توان آن را به این شکل تعریف کرد : وابستگی به موادی که تکرار مصرف آن با کمیت مشخص و در زمان های معین از نظر مصرف کننده ضروری است (میرعلی، 1384، ص20)
اعتیاد چیست؟
کمیته متختصصان تشخیص مواد اعتیاد آور که وابسته به سازمان کمیسیون بهداشت جهانی است،اعتیاد را چنین تعریف می کند: اعتیاد به مواد مخدر نوعی وابستگی به آن است و مسمومیت حاد یا مزمنی است که می تواند به صورت جسمی، روانی یا ترکیبی از این دو باشد. که مضر به حال شخص و اجتماع است و زاییده مصرف دارویی که یا طبیعی است یا صنعتی است،میباشد (سقازاده و کریم خانی ، 1388، ص104).
اعتیاد وابستگی و تمایل شدید فرد به مصرف یک ماده خاص،اعم از مخدر،و غیر از آن میباشد که مصرفش میتواند باعث بروز تغییرات روحی و روانی خاصی گردد و معتاد برای تهیه آن وقت و انرژی خاصی را صرف می کند.میزان مصرف مواد توسط معتاد، مدام افزایش میابد و به مرور زمان به خاطر وابستگی به مصرف مواد،
دچار اختللال در روابط اجتماعی، زندگی و وظایف روزانه می شود. فرد معتاد از نظر جسمانی به مواد وابستگی پیدا کرده و قادر به قطع مصرف آن ماده نمی باشد و در صورت قطع ، دچار علایم شدید ترک می گردد. همچنین از نظر روانی نیز وابستگی دارد و آن به علت لذتی است که مصرف مواد در او ایجاد می کند و مدام او را به مصرف آن ماده وسوسه می کند.
همان گونه که گفته شد،اعتیاد یک بیماری
زیستی،روانی و اجتماعی است و از چند منظر قابل بررسی می باشد:
اعتیاد یک بیماری روانی است
اعتیاد در ذ ات خود یک بیماری است که ریشه در اختلالات روانی و ضعف شخصیتی فرد معتاد دارد گفته می شود که انجام این رفتار نابهنجار توسط فرد معتاد،خود خواسته بوده و معتاد برای گریز از روابط شخصی درد آلودی که دارد،به دنبال پناه گاهی می گردد. ضعف ها و اختلالات عاطفی و شخصیتی بسیاری در معتادین یافته شده است که از آن جمله می توان به این موارد اشاره کرد:
1ـ بیماری های روانی : مثل افسردگی و اضطراب؛
2ـ اختلالات شخصیتی،مثل: شخصیت های خود شیفته ، ضد اجتماعی و … ؛
3ـ ضعف مهارت های فردی و اجتماعی،مثل: ضعیف برخورد نمودن در مقابل تعارفات
دیگران،ضعف در حل مسایل و مشکلات زندگی،گوشه گیری،ضعف در ارتباط عاطفی و روابط موثر اجتماعی؛
4ـ سایر خصوصیات مثل:احساس حقارت و ترس،شکنندگی و زود رنجی،بی توجهی به ارزش های اجتماعی و بیشتر اهمیت دادن به ارزش های شخصی.
اعتیاد یک بیماری اجتماعی است
در هر جامعه ای تعدادی از افراد مرتکب هنجار شکنی و بر هم زدن نظم اجتماعی می شوند که کم و بیش در همه جوامع نیز شاهد این جرایم هستیم؛ اما در جامعه ای که این نظم اجتماعی بر هم می خورد و تعداد جرایم از حد معینی خارج می شود ودیگر حالت طبیعی ندارد و بیماری اجتماعی پدید می آید. بر هم خوردن نظم اجتماعی، ناشی از توسعه اجتماعی نابرابر و تغییرات و تحولات شدید و حاد اجتماعی است . یک جامعه برای رسیدن به نظم اجتماعی نیازمند آن است که افراد آن،به اجماع و توافقی در ارزش ها،هنجارها و اصول معین و در عین حال بنیادی و اساسی نایل آیند. بی نظمی اجتماعی معلول از بین رفتن و فقدان چنین اجماعی در هنجارها و ارزش هاست،در نبود این نظم اجتماعی،گرایش به اعتیاد در جامعه به عنوان یک هنجار افزایش می یابد(ثاقبی ، 1382، ص 5 تا 8) .
معتاد کیست ؟
برای فرد معتاد تعاریف مختلفی وجود دارد که به برخی از مهمترین ها اشاره می گردد:
کمیته متخصصان تشخیص مواد اعتیاد آور در تعریف معتاد می گوید : معتاد عبارت است از شخصی که در نتیجه استعمال متمادی دارو،در بدن وی حالت مقاومت اکتسابی ایجاد شده،به طوری که استعامال مکرر آن موجب کاسته شدن تدریجی اثرات آن می شود. و در صورتی که دارو به فرد نرسد، اختلالات روانی و فیزیکی موسوم به سندرم محرومیت حاصل می شود(سقازاده و کریم خانی، 1388، ص105).
معتاد به انسانی گفته می شود که از راه های گوناگون نظیر خوردن مواد مخدر،تزریق آن،دود کردن،استنشاق، یا از راه مقعد،یک نوع ماده یا چند ماده را با هم به صورت مداوم صرف می کند که در صورت قطع آن با مسایل جسمانی،رفتاری،یا هر دو مشکل با هم مواجهه می شود.
علاوه بر این، معتاد با تداوم مصرف،از نظر ظاهری و رفتاری،به تعریف صوری معتاد در جامعه شبیه شده و به تدریج هنجاری های جامعه ی معتادان و خرده فرهنگ متعلق به ایشان را می پذیرد، در نتیجه مصداق انگ یا برچسبی می شود،که «معتاد» نام دارد. پس،معتاد از یک سو محصول کنش و واکنش مداوم و مرتب بین ارگانیسم انسان و مواد طبیعی و شیمیایی
یاد شده و از سوی دیگر، محصول یک وفاق جمعی است(بخشی، 1388، ص27)
معتاد،فردی ضعیف است که به بیماری سخت و مزمنی دچار شده و برای پیدا کردن انگیزه برای درمان و باز پروری،نیازمند حمایت و هدایت می باشد؛حال آنکه با نگاه غضب آلود و مجرمانه، نه تنها تمام حمایت های مورد نیازش از او گرفته می شود،بلکه مجبور می گردد به هر مخفی گاهی پناه برده تا بتواند اعمال بیمار گونه اش را حتی در شرایطی نامناسب انجام دهد(ثاقبی،1383،ص9).
گفتار دوم: علل و عوامل انگیزه های گرایش به اعتیاد در نوجوانان و جوانان
همان گونه که عنوان شد،اعتیاد یک بیماری زیست شناختی و اجتماعی است .عوامل متعددی در گرایش به سوء مصرف و اعتیاد موثر هستند که در تعامل با یک دیگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتیاد می شوند . عوامل موثر بر فرد،محیط فرد و عوامل اجتماعی،عوامل در هم با فته ای هستند که بر یک دیگر تأثیر می گذارند.
درک کلیه علل و عوامل زمینه ای موجب می شود تا روند پیشگیری، شناسایی،درمان و پیگیری به طور هدفمند طرح ریزی شود.
بنابراین آشنایی با عوامل زمینه ساز مستعد کننده بروز اعتیاد و نیز عوامل محافظت کننده در مقابل آن از دو جهت ضرورت د ارد:
1ـ شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد و اقدامات پیشگیرانه لازم برای آن؛
2ـ انتخاب نوع درمان و اقدامات خدماتی،حمایتی ،مشاوره ای لازم برای معتادان.
دوره نوجوانی : مخاطره آمیزترین دوران زندگی از نظر شروع به مصرف مواد دوره نوجوانی است. نوجوانی دوره انتقال از کودکی به بزرگسالی و کسب هویت فردی و اجتماعی است. در این دوره، میل به استقلال و مخالفت با والدین به اوج خود می رسد و نوجوان برای اثبات بلوغ و فردیت خود ارزش های خانواده را زیر سوال می برد و سعی در ایجاد و تحلیل ارزش های جدید خود دارد. مجوعه این عوامل علاوه بر حس کنجکاوی و نیاز به تحرک،تنوع و هیجان،فرد را مستعد برای مصرف مواد می نماید (ثاقبی ، 1383، ص 11).
دوره ی جوانی زمانی برای شورش است(دوران بحران هویت)!نتایج بررسی ها نشان می دهد که نوجوانان و جوانان،بیشتر از گروه های سنی دیگر در معرض خطر اعتیاد قرار می گیرند(دژکام،1386،ص27).
استفاده نوجوانان از مواد مخدر،طی چهار مرحله صورت می گیرد:1-سیگار؛2-ماری جوانا،حشیش؛3-مشروبات الکلی؛4-سایر مواد مخدر؛داخل شدن در هر مرحله الزاما به معنی آن نیست که شخص به مرحله بعدی روی خواهد آورد؛بلکه از میان افرادی که در یک مرحله هستند، تنها عده ای به مرحله بعدی میروند.در عین حال مشخص است که هر چه نوجوان یکی از مرحله های استفاده از مواد مخدر را زودتر آغاز کند،احتمال استفاده از مواد مخدر دیگر بیشتر خواهد بود.همچنین استفاده بیشتر از مواد مخدر در هر مرحله،با قدم گذاردن به مرحله بعد در رابطه است و علت ورود نوجوانان به مرحله اول اعتیاد بیشتر به خاطر فرار از فشار های اجتماعی ناشی از خانواده،یا دوستانی که سیگار مصرف میکنند و طغیان جوانی،است(سقا زاده و
کریم خانی،1388،ص98).
ژنتیک : شواهد مختلفی از استعداد ارثی اعتیاد به الکل و مواد وجود دارد. تأثیر مستقیم عوامل ژنتیکی عمدتا از طریق اثرات فارماکودینامیک مواد دربدن می باشد که تعیین کننده تأثیر ماده بر فرد است. برخی از عوامل مخاطره آمیز دیگر نیز تحت نفوذ عوامل ژنتیکی هستند،مانند برخی اختلالات شخصیتی و روانی و عملکرد نامناسب تحصیلی ناشی از اختلالات یادگیری.
صفات شخصیتی ؛عوامل مختلف شخصیتی با مصرف مواد ارتباط دارنداز این میان،برخی از صفات،بیشتر پیش بینی کننده ی احتمال اعتیاد هستند و به طور کلی فردی را تصویر می کنند که با ارزش
ها یا ساختار های اجتماعی مانند خانواده،مدرسه و مذهب پیوندی ندارند و یا از عهده ی انطباق،کنترل یا ابراز احساسات درد ناکی مثل احساس گناه، خشم واضطراب بر نمی آید(ثاقبی ، 1383، ص12) .
این صفات عبارتند از:1-اعتماد به نفس پایین : برخی از نوجوانان و جوانان علی رغم داشتن استعداد و توانمندی،نگرش منفی به خود داشته،خود را بی ارزش می پندارند و در اکثر موارد احساس شکست و ناکامی نموده به جای حل مشکل،خود را سرزنش می نماید.
2ـ عدم ابراز وجود: برخی از نوجوانان و جوانان قادربه اظهار و ابراز توانمندیهای خود نمی باشند، آنها در برخورد با محیط به صورت غیر فعال رفتار میکنند،قادر به بیان افکار،نظرات و پیشنهادات خود نمی باشند ودر برابر خواسته های غیر منطقی دیگران نمی توانند مخالفتی از خود نشان دهند. عدم توانانی( نه )گفتن نمونه ای از این موارد می باشد.
3ـ تزلزل در تصمیم گیری: تجزیه و تحلیل نادرست موضوعات،عدم ارتباط صحیح بین آ نها و ترس از عواقب احتمالی می تواند منجر به تزلزل در تصمیم گیری شود.
4ـ گوشه گیری و انزوا طلبی: در برخی موارد مشاهده می شود که نوجوانان و جوانان از اطرافیان خود، دوری کرده و ارتباط بین فردی و اجتماعی کمی دارند
به همین دلیل ممکن است منزوی شوند (میرعلی، 1384، ص 169).
4ـ نگرش مثبت به مواد : افرادی که نگرش ها و باورهای مثبت و یا خنثی به مواد مخدر دارند،احتمال مصرف و اعتیادشان بیش از کسانی است که نگرش های منفی دارند. این نگرشهای مثبت معمولا عبارتند از: کسب بزرگی و تشخص، رفع دردهای جسمی و خستگی، کسب آرامش روانی، توانایی مصرف بدون ابتلا به اعتیاد(ثاقبی،1388،ص13).
5ـ عدم پایبندی مذهبی: نقش اعتقادات دینی و مذهبی در پیشگیری از آسیب ها و انحرافات اجتماعی انکار ناپذیر است .لذا عدم پایبندی به اصول مذهبی میتواند یکی از علل گرایش به سمت مصرف مواد باشد.
6ـ عدم تحمل ناکامی و شکست : زندگی گاهی همراه با شکست و ناکامی است، برخی از ما احساس می کنیم که نباید با ناکامی مواجه شویم و زندگی همیشه باید بر وفق مراد باشد بنابراین به خودمان می قبولانیم که همیشه باید بدون مشکل باشیم لذا با این طرز تفکر،قدرت تحمل شکست را نداریم و به محض رو به رو شدن با ناکامی از هم می پاشیم.
7ـ افسردگی: گاهی در دروه ای از زندگی احساس می کنیم که خلق و خویمان تغییر کرده است، غمگین و پژمرده ایم و نسبت به خود و جهان و آینده بدبین شده ایم و تمایل
برقرار کنیم. از زندگی کردن و از همراهی با دیگران لذت نمی بریم و حوصله انجام کارها را نداریم ،این حالات باعث آزار و اذیت ما می شود . برای رهایی از این حالتها به جای این که برای درمان به متخصصان مربوطه مراجعه نماییم مصرف مواد را به غلط به عنوان راهکار انتخاب می کنیم.
8ـ اضطراب : برخی از ما ممکن است بیش از حد دلواپس ، گوش به زنگ حوادث و نگران آینده باشیم،حتی ممکن است علائم جسمی اضطراب(تپش قلب و…)در ما ظاهر شود، این حالات بسیار ناخوشایند بوده و لازم است با مراجعه به متخصصان نسبت به درمان خود اقدام کنیم(میرعلی، 1384، ص170).
عوامل موثر بر اعتیاد
عواملی که مربوط به خود فرد است: در حدود هفتاد درصد از موارد گرایش به اعتیاد از اختلالات روان پزشکی ناشی می شود. از نظر روانی ، می توان پارامتری های زیر به عنوان عوامل زمینه ساز روانی معرفی کرد:
ـ انواع افسردگی بخصوص مانیک ها
ـ انحرافات جنسی و مربوط به sex: برخی از افراد،ریشه ی اعتیاد را در رابطه با امور جنسی می دانند و تصور می کنند که مصرف مواد مخدر لذت جنسی را افزایش می دهد! اما واقعیت امر این است که مصرف مواد مخدر نه تنها توانایی جنسی را زیاد نمی کند بلکه موجب اختلال در تعادل هورمون های جنسی و عقیمی در
مردان و نازایی در زنان می شود(دژکام ، 1386، ص29).
ـ ناپایداریی های عاطفی و احساسی : تنهایی،بی کسی،شکست های اجتماعی و نداشتن دوستان صالح،امین،دلسوز و مهربان نیز فرد ممکن است فرد را به طرف اعتیاد سوق دهد.
ـ اضطراب و بی قراری
ـ عدم اعتماد به آینده و محیط
ـ احساس عدم توانایی و اعتماد به نفس پایین
ـ عقده حقارت و عزت نفس پایین
ـ عدم رشد شخصیت
ـ کنجکاوی (امیری ، 1389، ص24).
ـ وضعیت بد تحصیلی: دانش آموزی که نمی تواند به خوبی همکلاسان خود درس بخواند و یا مدرسه را رها می کند احتمال د ارد به مصرف مواد آلوده شود(میرعلی ، 1384، ص172).
ـ موقعیت های مخاطره آمیز فردی : بعضی از نوجونان و جوانان در موقعیت ها یا شرایطی قرار دارند که آنان را در معرض مصرف مواد قرار می دهد.مهمترین این موقعیت ها عبارتند از:در معرض خشونت قرار گرفتن در دوران کودکی و نوجوانی ترک تحصیل،بی سرپرستی یا بی خانمانی،فرار از خانه،معلولیت جسمی،ابتلابه بیماری ها یا درد های مزمن،حوادثی مانند از دست دادن نزدیکان یا بلایای طبیعی ناگهانی نیز
ممکن است منجر به واکنش های حاد روانی شوند.در این حالت فرد برای کاهش درد و رنج و انطباق با آن از مواد استفاده کند(ثاقبی ، 1383، ص 13).
اهمیت عوامل روانی در مقایسه با عوامل زیستی به لحاظ تأثیرات شگرف این دسته عوامل است چرا که این گروه عوامل بدون واسطه، رفتارهای افراد را تغییر می دهد و مستقیما در اعتیاد آنان موثر است در حالی که تأثیر عوامل زیستی به لحاظ احساس های ایجاد شده مثبت و منفی است که رفتار افراد را دگرگون می کند. لذا هر عامل از پارامترهای مذکور می تواند به تنهایی یا در معیت سایر پارامترها، به اعتیاد منجر گردد، در حالی که در درمان آن توجه به همه عوامل زمینه ساز،ضروری است و بی توجهی به هر بعد از ابعاد سه گانه ،درمان را ناکارآمد می نماید.عوانل روانی میتوانند تحت تأثیر عوامل اجتماعی و زیستی افراد ایجاد شوند که این عوامل را میبایست در ارتباط متقابل و در فرایندی سیستمی، مورد توجه قرار داد.بنابراین نقش عوامل روانی در بروز اعتیاد و آسیب ها بسیار پر رنگ و با اهمیت میباشد(امیری ، 1389، ص 25).
2ـ عواملی که به خانواده فرد مربوط است:
عوامل مربوط به خانواده : خانواده اولین مکان رشد شخصیت ، تشکیل این باورها و الگوهای رفتاری فرد است. خانواده علاوه بر این که محل حفظ و رشد افراد و کمک به حل استرس و پاتولوژی است،منبعی برای تنش،مشکل و اختلال نیز می باشد. ناآگاهی والدین،ارتباط ضعیف والدین و کودک،فقدان انظباط در خانواده،خانواده متشنج یا آشفته و از هم گسیخته،احتمال ارتکاب به انواع بزهکاری ها مانند سوئ مصرف مواد را افزایش میدهد.همچنین والدینی که مصرف کننده مواد هستند،بعث میشوند فرزندان با الگو برداری از رفتار آنان،مصرف مواد را یک رفتار به هنجار تلقی کرده،رفتار مشابهی پیشه کنند(ثاقبی،1383،ص14).
اختلافات خانوادگی،تعارض ها،تضاد ها و
کشمکش های بین والدین:
درگیری های خانوادگی،تضاد و کشمکش بین والدین موجب میشود که فرزندان از مراقبت و کنترل برخوردار نباشند.این وضعیت و فضاهای نامناسب مثل درگیری های مکرر بین والدین که فرد را تحت فشار قرار می دهند موجب میشود که فرد به سوی اعتیاد سوق پیدا کند (دژکام، 1386، ص27).
3ـ عواملی که به اطرافیان و محیط فرد مربوط است:
ـ تأثیر دوستان : تقریبا در شصت درصد موارد،مصرف مواد به دنبال تعارف دوستان رخ می دهد. ارتباط و دوستی با هم سالان مبتلا به سوء مصرف مواد،عامل مستعد کننده قوی برای ابتلائ نوجوانان به اعتیاد است. مصرف کنندگان
مواد،برای گرفتن تأیید رفتار خود از دوستان، سعی می کنند آنان را وادار به همراهی با خود نمایند. گروه ((هم سالان))، به خصوص در شروع مصرف سیگار و حشیش بسیار موثر هستند. بعضی از دوستی ها ، صرفا حول محور مصرف مواد شکل می گیرد . نوجوانان به تعلق به یک گروه نیازمندند و اغلب پیوستن به گروه های که مواد مصرف می کنند، بسیار آسان است . هرچه پیوند فرد با خانواده،مدرسه،و اجتماعات سالم کمتر باشد. احتمال پیوند او با این قبیل گروها بیشتر می شود(ثاقبی ، 1383، ص14).
ـ طرد شدن از طرف معلمان،دوستان،بستگان :کسی که دوستان زیادی ندارد و یا اطرافیان حاضر به پذیرش او نیستند،احساس تنهایی می کند و در مواقع نیاز از راهنمایی و حمایت دیگران برخوردار نمی شود(میرعلی، 1384، ص 173).
ـ نابسامانی های زندگی و معضل بیکاری: بیکاری و فرار از مشکلات زندگی و عدم توانایی فرد در روبرو شدن با مسائل و مشکلات اجتماعی از دیگر عواملی هستند که موجب میشوند شخص،مواد مخدر را پناهگاهی برای خود تلقی کند و به آن پناه ببرد.
ـ فراوانی و در دسترس بودن مواد مخدر: نمی توان انکار کرد که فراوانی مصرف مواد مخدر و در دسترس بودن و تهیه آسان آن، افراد معتاد و توزیع کنندگان را بر می انگیزد و تأثیر بسیاری در معتاد
کردن افراد زود باور به ویژه نوجوانان و جوانان دارد(دژکام، 1386، ص28).
ـ عوامل مربوط به سکونت : عوامل متعددی در محیط مسکونی می تواند موجب گرایش افراد به مصرف مواد شود؛ فقدان ارزش های مذهبی و اخلاقی، شیوع خشونت و اعمال خلاف،وفور مشاغل کاذب،و ضعف هم بستگی بین افراد محل و حاشیه نشینی،از جمله این عواملند.
مشخصات فردی و عوامل محیطی،بخشی از علل اعتیاد بودند که آنها را بر شمردیم . اما بخش دگیری از این عوامل را بازارهای بین المللی مواد و عوامل اجتماعی- اقتصادی حاکم بر جامعه تشکیل می دهند که به توضیح مهمترین آنها می پردازیم.
-کمبود امکانات فرهنگی،ورزشی،تفریحی:کمبود امکانات لازم برای ارضای نیازیهای طبیعی روانی و اجتماعی نوجوانان از قبیل کنجکاوی،تنوع طلبی،هیجان،ماجراجویی، مورد تأیید و پذریش قرار گرفتن و کسب موفقعیت بین هم سالان موجب گرایش آنان به کسب لذت و تفنن از طریق مصرف مواد و عضویت در گروهای غیر سالم می شود.
ـ عدم دستر سی به سیستمهای خدماتی،حمایتی،مشاوره ای و درمان :
در زندگی افراد موقعیت ها و مشکلاتی پیش می آید که آنان را از جهات مختلف در معرض خطر قرار می دهد. فقدان امکانات لازم یا عدم دسترسی به خدماتی که در چنین مواقعی بتواند فرد را از نظر روانی،مالی، شغلی،بهداشتی و اجتماعی حمایت نماید. فرد را تنها و بی پناه،بدون وجود سطح مقاومت اجتماعی، رها می کند.
ـ توسعه صنعتی جامعه،مهاجرت، کمبود فرصت های شغلی و محرویت اقتصادی ـ اجتماعی: توسعه صنعتی، جوامع را به سمت شهری شدن و مهاجرت از روستا به شهرها سوق می دهد. مهاجرت باعث می شود تا فرد برای اولین بار،با موانعی جدی برخورد نماید. جدایی از خانواده،ارزش های سنتی و ساختار حمایتی قبلی،به تنهایی،انزوا و نانیدی فرد می انجامد.کم سوادی،فقدان مهارتهای شغلی،عدم دسترسی به مشاغل مناسب و به
دنبال آن محدودیت در تامین نیاز های حیاتی و اساسی زندگی و تلاش برای بقاء،فرد را به مشاغل کذب یا خرید و فروش مواد می کشاند و یا برای انطباق با زندگی،به استفاده از شیوه های مصنوعی مانند مصرف مواد،سوق میدهد(ثاقبی ، 1383، ص 16 و 17).
گفتار سوم : نشانه های فرد معتاد
از آنجایی که تمام معتادان مستقیما برای ترک اعتیاد،مراجعه نمی کنند و بسیاری از آنها ممکن است برای حل مشکلات طبی ، روانی و اجتماعی ثانویه اعتیاد به مرکز درمانی مراجعه نمایند. آگاهی از نشانه های فرد معتاد، شناسایی آنها را آسان می کند. ابتلا به علائم جسمی و بیماری هایی که ممکن است ا ز سوی مصرف کننده مواد ناشی شوند، مانند یبوست
مزمن،عفونت های پوستی،التهاب معده،بیماری های کبدی و مسمومیت های دارویی (اقدام به خود کشی و یا مسمومیت اتفاقی ) ،حوادث و تصادفات مکرر،علائم خاص روانپزشکی مانند تغییرات رفتاری،پرخاشگری،افسردگی،بی تفاوتی،ناتوانی جنسی، توهم و هذیان،کاهش سطح هوشیاری، مشکلات قانونی مکرر،انجام ندادن وظایف خانوادگی، افت کارکرد شغلی فرد و یا تغییرات شخصیتی، در خواست بی دلیل و بیش از حد برای تجویز داروهای آرام بخش و مسکن … از آن جمله اند.
همچنین تغییر رنگ چهره به خصوص لب ها،تغییر حلت مردمک چشم،،تب،وضعیت دندانها،تغییر کیفیت صدا در اثر التهاب تار های صوتی،آثار استفاده از مواد مخدر و ابزار آلات مصرف بر پوست،تمایل به گوشه گیری ومعاشرت کمتربا اعضای خانواده،لاغر شدن وکاهش شدید وزن بدن،خارش پوست مخصوصا نوک بینی،افزایش تعریق،کاهش اشتها و تمایل زیاد به سیگار،بی علاقگی به تحصیل و غیبت غیر موجه در مدرسه،دانشگاه،در دانش آمزان و دانش جویان،لحن و نوع حرف زدن،حالت های روانی پرگویی و لا ینقطع صحبت کردن،غرور کذب و توقع زیاد از حد،نوع راه رفتن و…تا حدود زیادی معتادان را قابل شناسایی می نماید.
برخی رفتارهای شهبه آمیز نظیر استفاده طولانی از دستشویی ، حمام ، حراست شدید از وسایل شخصی ، قفل بودن کمد و اتاق ، تغییر ساعات خواب و بیداری ، تغییر گروه دوستان ، پول خواستن زیاد ، بدهی به افراد ، بر هم خوردن بهداشت شخصی و محیطی و … نیز قابل طرح می باشد(امیری ، 1389، ص40).
نتیجه گیری
اعتیاد به معنای عادت کردن،و وابستگی به موادی است که تکرار مصرف آن فرد را قانع می سازد تا به مصرف آن ادامه دهد و رها کردن آن برایش بسیار دشوار است . عوامل متعدد در بروز اعتیاد به خصوص در میان جوانان موثر هستند. در واقع ، نمی توان تنها به یک عامل در مورد ابتلا به اعتیاد یک فرد اشاره کرد، بلکه مجموعه ای از عوامل موثر بر فرد، محیط فرد، خانوادگی و عوامل اجتماعی،عوامل در هم بافته ای هستند که بر یک دیگر تأثیر می گذارند . درک عوامل و علل زمینه ای موجب می شود تا روند پیشگیری،شناسایی و درمان به نحوه صحیح تری انجام شود. بنابراین باید نشان های فرد معتاد را به خوبی شناخت، تا بتوانیم فرد معتاد را شناسایی کنیم.
فصل دوم آسیب های اعتیاد
در این مقاله پس از مروری اجمالی بر چیستی اعتیاد و علل و عوامل گرایش به اعتیاد در جوانان و نوجوانان، به چیستی آسیب های اعتیاد و شناختی مختصر از انواع آسیب های موادهای گوناگون بر روی فرد و آثار اعتیاد بر روی خانواده و به خصوص همسر پرداخته می شود.
گفتار اول : معنای لغوی اصطلاحی آسیب
آسیب را در لغت می توان به این شکل تعریف کرد : صدمه ، بلا ، ضرر، زیان و رنج(معین ، 1387، ص1615).
و در اصطلاح آسیب به این معنا است : به آن دسته از علل و اختلالاتی اطلاق می شود که وجودشان تداوم و حرکت پدیده ای را تهدید می کند و آن را از رسیدن به اهداف و آزمایش باز می دا رد و یا از کارایی لازم می اندازد .برخی گفته اند منظور از آسیب عاملی است که سبب اختلال و ناهنجاری ها و آفت در پدیده ها میشود و گاهی به خود اختلالات آسیب گفته میشود(سایت راسخون).
گفتار دوم : شناختی اجمالی از انواع مواد مخدر و آسیب های هر یک بر روی فرد معتاد
مواد یا منشا طبیعی دارند یا صنعتی هستند.
مواد مخدر طبیعی : به موادی گفته می شود که مستقیما در طبیعت وجود دارند و با اعمال فیزیکی و روشهای شیمیای از قسمت های مخلف گیاهان گرفته می شوند.
مواد مخدر صنعتی : به مواد مخدری گفته می شود که با ترکیب کردن مواد شیمیایی در آزمایشگاه ها تهیه می شوند . با نگاهی به تعاریف فوق،به دسته دیگری از مواد مخدر می رسیم که مستقیما در طبیعت یافت نمی شوند بلکه از ترکیب مواد
شیمیایی با مواد مخدر طبیعی و انجام واکنش بین آنها تهیه می گردند. این دسته از مواد را «مواد مخدر نیمه صنعتی » می نامیم.
دسته بندی مواد مخدر براساس اثر آن بر روی فعالیت های فکری و وضع روحی بدن:
براین اساس مواد به سه دسته تقسیم می شوند: سستی زا، توهم زا ، توان افزا ، که هر کدام از این ها خود به دو دسته ی طبیعی و صنعتی نیز قابل تقسیم است.
1ـ مواد دستی زا : موادی هستند که فعالیت فکری و بدنی مصرف کننده را کاهش می دهند. مواد سستی زای طبیعی مثل تریاک و فراوردهای آن و صنعتی مثل متادون.
2ـ مواد توهم زا : موادی هستند که فعالیت های فکری مصرف کننده را مختل کرده و وی را دچار اوهام سمعی و بصری می نمایند. مواد توهم زای طبیعی مثل حشیش و دیگر فراوردها و صنعتی مثل ال . اس . دی .
3ـ مواد توان افزا : موادی هستند که فعالیت های فکری و گاهی بدنی مصرف کننده را افزایش داده و باعث ایجاد هیجان درونی میشوند. این مواد را «محرک» نیز می نامند. مواد توان افزای طبیعی مثل کوکایین و صنعتی مثل آمفتامین ها.
به این دسته بندی، روان گردان ها را نیز باید افزود که آنها هم به سه دسته ی زیر تقسیم بندی می شوند:
4ـ داروهای جانشین شونده مثل متادون
5ـ آرام بخش ها (ضد اضطراب ) مثل والیوم
6ـ داروهای مسکن و خواب آور : مثل فلورازپام
حال با این دسته بندی به سراغ مهمترین و شایع ترین موادهای مخدر موجود در هر دسته می رویم و آنها را معرفی کرده و سپس مهمترین آثار سوء مصرف هر کد ام را بیان می کنیم.
1ـ مواد سستی زا
ـ تریاک : از طریق شکل ظاهری و رنگ و بو شناخته می شود. باید گفت موادی چون کدیین ها از تریاک گرفته می شوند.
طریقه مصرف آن به صورت خوردن و کشیدن است.
آثار مصرف : اضطراب ، افسردگی ، بدخلقی و خواب آلودگی ، اختلالات تنفسی و ناراحتی های ریوی ، ناراحتی های کبدی ، ضایعات آسیب های مغزی که در نتیجه مصرف مد اوم و تریاک ، احتمال وقوع دارد.
ـ هروئین : البته کلمه هروئین به معنی زن قهرمان و زنی که خدمت بزرگی به بشریت کرده نیز اطلاق می شود. هروئین شکل های مختلف دارد و معمولا به صورت پودر است و رنگ های آن بر اثر میزان خلوص آن تغییر می کند. و نام های متداولی دارد که مهشوترین آنها برف ، گرد جهمنی و هروئین سفید که دارای خلوص بیشتری است به اشک خدا معروف است.
آثار مصرف
به طور کلی مصرف هروئین ، زیان های جبران ناپذیر بر اعضای بدن معتادان وارد می سازد پاره ای از آنها : کبد ـ ریه ها و استخوانها را دچار مشکلات جدی می کند. طحال آنها در اثر مصرف بیش از حد بزرگ می شود . و کلیه ها وظایف خود را به خوبی انجام نمی دهند، مغز و اعصاب دچار بیماری های مختلف می گردد و قلب و پوست معتادان اغلب دچار بیماری های سخت است و دستگاه تنفس معتادان به هروئین کاملا سطحی می شود و مقاومت بدن در برابر میکروب ها کاهش می یابد و دها
اثر دیگر.
2ـ مواد توهم زا : این مواد اغلب فرد را در خیال،اوهام، سرگیجه،خشک شدن دهان،تورم،سوزش و قرمز شدن چشم، اشتهای شدید به خصوص به مواد قندی،عدم قدرت رانندگی،عدم هماهنگی و توازن،افزایش ضربان قلب و تنفس،احساس قدرت بیش از حد،نگرانی،ترس،سرگردانی و توهمات از آثار عمده این مواد هستند.
3ـ مواد توان افزا : همچون کوکایین.
آثار مصرف : آثار آن ها تا حدود زیادی به مقدار،دفعات استعمال ، درصد خلوص ماده و شیوه استعمال بستگی دارد. اما به طور کلی کوکائین بسیاری از اندام های بدن را تحت تأثیر قرار می دهد که برخی از مهمترین آنها را از نظر می گذرانیم:
دستگاه گردش خون : که سبب فشار خون متغییر است:بدین صورت که در لحظات نخست مصرف بالا می رود، ولی پس از آن پایین می آید و درجه حرارت بدن کاهش می یابد.
دستگاه گوارش: قدرت انجام وظیفه خود را به نحو مطلوب از دست می دهد.
دستگاه تنفسی : کاهش حس بویایی، به تدریج پوشش داخلی مخاط بینی نازک می شود تا آنجا که امکان دارد پرده میان بینی سوراخ گردد و به همین علت است که اغلب معتادن، آب ریزش بینی دارند.
مغز و اعصاب : کوکائین رگ های بدن را باریک می کند که این مسئله سبب ترکیدن رگ های مغز شده و ایجاد خونریزی مغزی می کند و تأثیرات روانی بسیار زیاد مصرف این مواد را نمی توان نادیده گرفت.
4ـ داورهای جانشین شونده: مثل متادون
اثر مصرف این مواد بیشتر بر روی روح و روان است فرد بیش از حد اساس سرخوشی دارد.
5ـ آرام بخش ها : مثل والیوم
آثار مصرف:
در برخی از افراد احساس شادی و نشاط غیر عادی می نماید. این داروها به طور کلی موجب کاهش هوشیاری ذهنی و واکنشهای عاطفی و آسیب به حس جهت یابی فرد می شوند . برخی اوقات موجب واکنش های ناپسندی از جمله خشم و غضب شدید و یا تغییرات رفتاری می گردد. برخی از عوارض
جانبی مانند تهوع ، سرگیجه، دانه های پوستی ، حبس ادرار،عرق کردن،اختلالات بینایی،خواب آلودگی،افسردگی و گاهی اوقات تشنج نیز گزارش شده است.
6-داروهای مسکن خواب آور:مثل فلورازپام
آثارمصرف:تغییرات رفتار یا روانی(سرخوشی مختصر،رفتار نامناسب جنسی،پرخاشگری،
اختلالات درکی،اختلال در قضاوت)؛گیجی و رخوت و خواب آلودگی،شل شدن عظلات،
به هم خوردن تعادل،اختلال عملکرد شغلی و اجتماعی،از آثار مهم مصرف این
داروها است(کاکویی،1387،ص 251،241،233،193،120،117،58،38).
گفتار سوم:آثار مخرب اعتیاد بر روی اعضای خانواده و به خصوص همسر
اعتياد پدر و نقش آن بر ساير اعضاي خانواده
بي شك نقش بنيادين پدر در تحكيم پايه هاي خانواده غيرقابل ترديد است. پدر به عنوان سرپرست و رئيس خانواده، براي فرزندان به عنوان الگو شناخته مي شود. فرزندان با توجه به رفتارهاي پدر، مسئوليت پذيري، اجتماعي بودن، چگونگي ارتباطات خانوادگي، مديريت در مسائل مختلف اقتصادي، خانوادگي و اجتماعي را مي آموزند و پس از تشكيل خانواده به همان شيوه سعي در اداره ي امورشان خواهند داشت. بنابراين يك خانواده ي سالم بايد داراي اعضاي سالم و روابطي سالم ميان اين اعضا باشد و هرگونه مشكل و اختلالي در اين زمينه مي تواند بستري براي انحرافات روحي و جسمي فرزندان و ساير اعضاي خانواده شود.
بي شك علل و عوامل بسياري در سلامت و عدم سلامت يك خانواده مؤثر هستند و اعتياد يكي از مخرب ترين عوامل فروپاشي خانواده ها است. اعتياد پدر خانواده به عنوان تكيه گاه مادر و فرزندان، سلامت جسمي و رواني ايشان را به شدت تهديد مي كند. آمارها نشان مي دهند، در خانواد هايي كه پدر خانواده معتاد است، احتمال آلودگي فرزندان و حتي مادر خانواده به مواد مخدر بسيار بالاتر از خانواده هايي است كه پدر معتاد نمي باشد. علاوه بر اين اعتياد پدر موجب بروز بيماري هاي رواني در مادر و فرزندان شده و سلامت رواني خانواده را به شدت تهديد مي كند. در پژوهشي در خصوص بررسي ويژگي هاي رواني و اجتماعي همسران افراد معتاد، افسردگي، اضطراب، تمايل به خودكشي، بي خوابي، درگيري هاي شديد عاطفي، جستجوي حمايت اجتماعي، نارسايي عملكرد اجتماعي و … از جمله آسيب هايي كه مادر خانواده را تهديد مي كند، شمرده شده است
از آنجا كه مصرف كنندگان مواد مخدر اغلب رفتارهاي ناسازگارانه و
نامتناسبي مانند دروغگويي، دزدي، بي توجهي، پرخاشگري، خشونت، عدم مسئوليت پذيري و … از خود بروز مي دهند، موجب اختلال در ارتباطات خانوادگي و اجتماعي شده و نوعي بي اعتمادي در اطرافيان خود ايجاد مي كنند. بنابراين در چنين خانواده اي معمولاً فرد معتاد توسط ساير اعضا طرد مي شود و به عنوان يك عضو بي كفايت همواره موجب سرافكندگي سايرين است. البته اين امر در خصوص پدر خانواده مانع از تأثيرپذيري همسر و كودكان از رفتارهاي وي نمي شود؛ به طوري كه همان طور كه ذكر شد، يكي از عوامل مهم اعتياد در ميان اعضاي خانواده، اعتياد پدر است.
البته بايد توجه داشت كه مشكلات اقتصادي و خانوادگي مختص يك قشر يا خانواده نيست، اگرچه باتوجه به ميزان درآمد و سطح فرهنگي و اجتماعي خانواده، مقابله با اين قبيل مشكلات در افراد مختلف متفاوت است اما تربيت صحيح خانوادگي و تقويت اعتقادات مذهبي و اخلاقي در خانواده سبب مي شود فرد در بحران هايي كه پيش رو دارد، بيشتر به حل مشكل بينديشد تا به راهي براي فرار از مشغوليت ذهني خود.
آموزش هاي قبل از ازدواج در ارتباط با ازدواج و مسئوليت هاي آن، به طور وسيع و جدي مي تواند ذهنيت روشني به افرادي كه تصميم به تشكيل خانواده مي گيرند، بدهد. همچنين
آشنايي با مضرات مواد مخدر و آگاهي در خصوص آن، به پيشگيري از اعتيادهايي كه از روي جهالت و سطح پايين سواد و يا فرهنگ خانواده است، كمك مي كند.
تمرکز و دقت در تربيت پسران خانواده به عنوان پدر آينده نيز مي تواند در سلامت خانوادگي نقش بسزايي ايفا کند، زيرا همان طور که آمارها نشان مي دهد، درصد معتادان مرد نسبت به زنان بسيار بيشتر و تمايل جنس مذکر به مواد مخدر و اعتياد بيش از جنس مؤنث است شايد بتوان يکي از عوامل اين امر را علاوه بر تفاوت هاي جنسيتي که بين زنان و مردان وجود دارد، نوع نگاه خانواده ها به فرزند پسر به عنوان جنس برتر و عدم توجه کافي در تربيت وي دانست. به طوري که در بسياري از خانواده ها مشاهده مي شود: والدين دغدغه ي بسياري براي تربيت صحيح دختر دارند اما پسر را آزادانه به حال خود مي گذارند و کنترل صحيحي بر روابط و رفتارهاي فردي و اجتماعي او ندارند. اين اعتماد کاذب، علاوه بر تصوير ذهني غلطي که به مردان آينده در خصوص برتري شان بر جنس مؤنث مي دهد، باعث مي شود به راحتي هر چيز را تجربه کنند و حدود اخلاقي و اجتماعي کمتري براي خويش قائل باشند. بنابراين مي توان توجه و تمرکز والدين بر تربيت صحيح فرزندان به عنوان پدران و مادران آينده را يکي از مهم ترين عوامل پيشگيري از بروز اختلالات و مشکلات جسمي و رواني از جمله اعتياد در آنان دانست.
اعتیاد همسر
شوهران معتاد يکي از مهم ترين عوامل اعتياد زنان به حساب مي آيند. بسياري از مردان براي آنکه در موقع استعمال مواد مخدر مصاحبي داشته باشند و از سرزنش و انتقاد همسر خود بکاهند و در موقع تنگدستي و عدم تمکن مالي براي تهيه مواد مخدر از او سوء استفاده کنند، همسر خود را نيز معتاد مي کنند. آنها حتي ممکن است از فرزندان خود سوء استفاده
کنند و آنها را به کارهايي مثل توزيع مواد مخدر، گدايي، دستفروشي و حتي خودفروشي مجبور مي سازند(سایت راسخون).
نتیجه گیری:آسیب به معنای ضرر و زیان است و یک سری اختلالات را شامل میشود. آثار مخرب مواد بسیار زیاد است همچون اثر بر روی دستگاه تنفسی،گوارشی،گردش خون و اثرات مخرب آن بر روی مغز و اعصاب و آثار روانی آن که اختلالات روانی را شامل میشود. روابط ميان اعضاي خانواده، به خصوص پدر و مادر، مي تواند محيط خانه را به محيطي امن و دوست داشتني براي فرزندان تبديل کند و بي ترديد چنين خانواده اي کمتر در خطر اعتياد اعضاي خود قرار مي گيرد.
بنابراين، سرمايه گذاري براي آموزش و بالا بردن آگاهي اقشار مختلف اجتماع در خصوص اعتياد و خطرات آن، بسيار سودمندتر از سرمايه گذاري براي درمان معتادان و يا دستگيري فروشندگان مواد مخدر است.
فصل سوم: اهمیت و نتایج مقابله با اعتیاد
به سیاست ها،برناه ها وفعالیت هایی که به منظور کاهش بروز، شیوع وآسیب های ناشی از سوء مصرف مواد مخدر انجام میشود،((پیشگیری از اعتیاد))گفته می شود.بنابراین برای پیشگیری باید
نقش مؤثر ترین
بخش در پیشگیری چگونگی مبارزه با این پدیده از طریق مسائل فرهنگی را مورد بررسی قرار داد.
گفتار اول:نقش خانواده در پیشگیری از اعتیاد
خانواده در عین حال که کوچکترین واحد اجتماعی است،مبنای پایه هر اجتماع بزرگ است.با توجه به کار کرد خانواده و رشد و پرورش ابعاد وجودی انسان امروزه بیش از پیش به تقویت و تحکیم نهاد خانواده نیاز است و هر نوع پرورش اخلاقی،سنن دینی وتربیت اجتماعی را باید از خانواده آغاز کرد.
والدین میتوانند با رعایت نکات ذیل زمینه مساعدی را برای رشد و پرورش نوجوانان خود که دوران پر تلاطم
بلوغ را می گذرانند فراهم نموده و مانع مستحکمی را در گرایش آنان به انحرافات اجتماعی به وجود آورند.
از جمله:کنترل مدیرانه رفت و آمد فرزندان و پرهیز از معاشرت با دوستان ناباب در پیشگیری از روی آوردن به مصرف مواد مخدر سهم عمده ای دارد.
تبعیض قاعل نشدن بین فرزندان نکته مهم دیگری است که باید مورد توجه والدین و خانواده ها قرار گیرد.اگر خانواده کانون و محیط مناسبی برایزندگی نباشد یا نوجوان سعی خواهد کرد بیشترین وقت خود را در بیرون از خانه بگذراند و هر چه قدر ستیز های خانوادگی بیشتر باشد،گرایش به اعتیاد و دیگر انحرافات اجتماعی بیشتر است.برقراری روابط عاطفی و صمیمانه با فرزندان،در درجه اولی تری از تامین نیاز ها و خواسته های مادی آنان قرار دارد.ارتباط مستمر با محل تحصیل،تماس مکرر با مسئولان مدرسه،اطلاع از وضع اخلاقی و تحصیلی فرزندان،میتواند والدین را در جریان فعالیت های فرزندان قرار دهد و از انحرافات اجتماعی مطلع سازد.
احترام به فرزندان و تامین نیاز های معقول آنان و پاسخ منطقی و ملایم در برابر خواسته های غیر منطقی پرهیز از افراط وتفریط،بی نظمی و ناهماهنگی در
پاداش و تنبیه تقویت ارزش های مذهبی و باورهای دینی در کودکان و نوجوانان.
انجام تبلیغات و آموزش لازم از طریق مساجد و مجالس مذهبی،رادیو،تلوزیون و مطبوعات،و مدارس و محیط های کار در جهت تشویق و هدایت مسئله مبارزهبا اعتیاد به صورت یک نهضت همگانی و عمومی.
گسترش محیط های پرورشی از جمله کتابخانه،تاسیسات ورزشی و تفریحی سالم.
تشویق معتادان به ترک اعتیاد از طریق خود یاری و کاهش تدریجی مصرف موادمخدر و اعطای برخی امتیازات در قبالاین کار(میر علی،1384،ص174).
گفتار دوم:روش های مبارزه با اعتیاد
در زمینه مبارزه با بلای خانمان سوز اعتیاد راه کار ها و روش های مختلفی وجود دارد که در اینجا ما به بیان برخی از آنها میپردازیم:
1-تقویت ارزش های مذهبی و رواج و پرورش دادن باور های دینی و اعتقادات مذهبی در نوجوانان وجوانان.
2-جامعه میبایست از خطر های واقعی مواد مخدر آگاهی پیدا کند.به خصوص نسل جوان هر مملکت به عنوان سرمایه های اصلی و آینده سازان هر کشور میبایست با آثار ناگوار مخدر هایی چون تریاک،حشیش و هرویین آشنا شود.در این راستا میتوان
از معتادان مراکز بازپروری برای عبرت گیری نسل جوان بهره جست و با نشان دادن گذشته و حال آنها،پیامد شوم مصرف مواد مخدر را به جوانان نشان داد.
3-والدین از همان دوران کودکی و خصوصا نوجوانی مرقب فرزند خود باشند و دوستان و رفت و آمد های آنها را کنترل کنند تا از آشنایی فرزندشان به مواد مخدر و گرایش آنها به موادافیونی جلوگیری کرده باشند.فرزندان صالح امروز،پدر و مادران خوب فردا هستند؛اما جوانان معتاد و بزهکار،چگونه والدینی خواهند بود؟
4-شدت عمل در برخورد با معتادانی که بیش از یک بار دستگیر شده اند و در نظر گرفتن یک دوره محکومیت خاص برای آنها،وجود پیگردهای قانونی و کیفر معتادان و عاملان ترویج اعتیاد،نوعی پیشگیری و بهترین درمان است؛زیرا کیفرهای شدید قانونی و اجرایی،از تمایل و کشیده شدن افراد سالم به اعتیاد میکاهد و اگر باعث ترک معتادان نشود حداقل موجبات تخفیف گرایش به مواد مخدر را در دیگران پدید میاورد.
5-آموزش نسل جوان از طریق مدرسه و نشان دادن آثار و نتایج منفی اعتیاد به آنها میتواند به نحو قابل ملاحظ ای از گرایش جوانان به مواد افیونی بکاهد ، زیرا گاه نوجوانان و جوانان در اثر ناآگاهی و عدم شناخت واقعی از زیانهای اعتیاد ، از مواد مخدر به عنوان وسیله ای جهت کسب اعتبار بیشتر در میان دوستان و گروه همسالان استفاده می کنند ، اما اگر
خطر های واقعی مصرف مواد مخدر را به جوانان نشان دهیم ، بهترین موقعیت را برای کنترل انان در مقابل این مواد افیونی ایجاد کرده ایم .
6-کاریابی برای معتادانی که از مرکز باز پروری مرخص شده و ترک اعتیاد کرده اند قیزیکی از مهترین روشهای عدم درگیری مجدد فرد با اعتیاد است .
7- ایجاد امکانات مناسب با تعداد معتادین در سطح جامعه برای باز پروری انها نیز می تواند یکی از راه های عدم بازگشت مجدد معتادین در سطح جامعه برای باز پروری انها نیز می تواند یکی از راه های عدم بازگشت مجدد معتادان به مواد مخدر باشد.
8- ایجاد امکانات مناسب برای بررسی شیوه های درمانی و میزان موثر بودن انها نیز از عمده ترین فعالیت های مبارزه با مواد مخدر است(سقازاده و کریم خانی ،1388،ص 124-129)
گفتار سوم:چگونه میتوان با کار های فرهنگی از گسترش مفاسد رفتاری و اجتماعی اعتیاد جلوگیری کرد؟
اعتیاد یکی از راه های دشمنان بشریت با هدف سلب ارزش های والای انسانی است.اعتیاد یک بیماری مزمن و ویرانگر خانواده و اجتماع است که روح و روان آدمی را تخریب میکند.اعتیاد اتخاذ یک نقش اجتماعی است که بر اثر فشار های وارده ایجاد میشود و مهلک اجتماع،تباه کننده استعداد ها و موهبت های الهی و ویرانگر زندگی فردی و اجتماعی است.این موضوع به لحاظ اهمیت از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است که بعضی از علل فرهنگی گرایش به اعتیاد را فهرست وار بیان و فقط کار های فرهنگی که از گسترش مفاسد رفتاری و اجتماعی آن جلوگیری کند را متذکر میشویم:
علل فرهنگی گرایش به اعتیاد
-بی سوادی وکم سوادی؛
-عدم احساس مسئولیت فردی،اجتماعی،خانوادگی؛
-بی توجهی به مسائل دینی و مذهبی؛
-عدم اطلاعات و آگاهی روزمره؛
-خودباختگی فرهنگی و عدم تعصب در فرهنگ خودی و بی ارزش جلوه دادن بنیه های فرهنگی؛
-فقر فرهنگی و عدم تبلیغات وسیع فرهنگی و آموزشی؛
-عدم آگاهی به مضرات و پیامد های استفاده از مواد مخدر.
راه کار های فرهنگی پیشگیری از گسترش مفاسد رفتاری و اجتماعی اعتیاد
1.پاسخ گویی مناسب جامعه به نیاز ها و گرایش های نوجوانان و جوانان:
کارشناسان مهمترین دوران زندگی انسان را نوجوانی میدانند زیرا با تحول،انقلاب و انفجار درونی همراه است و منشاء بسیاری از خواسته ها،نیاز ها و گرایش هایی است که قبل از این،وجود نداشته اند.نوجوان به یک پاسخگوی مناسب و مطلوب نیازمند است تا بتواند با ارضای آنها به تعادل روحی برسد و این پاسخگو،مجموعه عوامل محیطی(خانواده،مدرسه،همسالان و جامعه)است که نوجوان را احاطه کرده اند و اگر این پاسخگویان نتوانند نقش ویژه خود را ایفا نمایند
زمینه آسیب جدی برای جوانان فراهم میشود.به همنین دلیل است که کارشناسان نوجوانی را آسیب پذیرترین دوره برای گرایش فرد به اعتیاد میدانند و اگر ما این دوران را حساس ترین مرحله گذار زندگی بدانیم با عنایت و توجه بیشتر،اصلی ترین قشر جامعه را تحت حمایت خود برای مبارزه با اعتیاد در آورده ایم.
2.شناخت نگرش ها و گرایش های نوجوانان و جوانان با مطالعات عمیق علمی:
((عصر حاضر، عصر انتخاب گزینه های فرهنگی، اجتماعی و الگوهای رفتاری است و جوانان بزرگترین سرمایه های جامعه و بارزترین سوداگران این عرصه هستند که با توجه به رشد و گسترش رسانه های خبری و آموزشی در معرض آماج تحولات و دستخوش دگرگونی های وسیع در انتخاب اندیشه
ها، نگرش ها و رفتار های مختلف قرار گرفته اند و روح نوجو وکمال خواه آنان به سمت دستاورد های جدید تمدن بشری معطوف شده است.اطلاعات وگستره رسانه ها،ساختار معرفتی جوانان را دگرگون کرده،بر رفتار،منش و شخصیت آنان تأثیر اساسی گذاشته و آنان را به جستجوی تجارب جدید برای معنا بخشیدن به خود و حیات فردی و اجتماعی کشانده است)).
لذا لازم است با مطالعات عمیق پیرامون شناخت نگرش ها و گرایش های آنان،تصمیم مناسب برای تربیت اجتماعی و پاسخگویی به نیاز های روحی،روانی،معرفتی و رفتاری جوانان در جامعه اتخاذ شود.
3.بالا بردن آگاهی های عمومی:از طریق مبارزه با فقر فرهنگی،بی سوادی یا کم سوادی،آگاهی به مسائل اجتماعی از جمله پیامد و مضرات عظیم موادمخدر و داشتن احساس مسئولیت از سوی افراد باعث کاهش اعتیاد میشود.
4.پر کردن اوقات فراغت جوانان با مجهز نمودن مراکز فرهنگی:
پرکردن اوقات فراغت جوانان با مجهز نمودن مراکز فرهنگی به امکانات مکفی برای گذراندن اوقات فراغت و تفریحات سالم برای جوانان و نوجوانان از مهمترین عوامل فرهنگی در ریشه کنی اعتیاد و یا حداقل کاهش آن به شمار میرود.
.تقویت پایگاه های فرهی ورزی و گسترش ورزش همگانی:تقویت پایگاه های ورزشی،گسترش امکانات و همگانی نمودن ورزش و سوق دادن جوانان به سوی آن،در نتیجه،تخلیه انرژیهای نهفته در وجود آنان و ایجاد رقابت های سالم ورزشی در کنار مربیان شایسته،مانع گرایش جوانان به سوی مواد مخدر میشود.
6.تقویت فرهنگ خودی و هدایت نوجوانان و جوانان در تعامل با تهاجم فرهنگی:
تقویت فرهنگ خودی ،اطلاع رسانی دقیق،بهینه سازی افراد جامعه و هدایت آنان در تعامل با فرهنگ بیگانه و یا تهاجم فرهنگی از عوامل کاهش اعتیاد محسبوب میشوند.
7.راه اندازی تبلیغات و آموزش همگانی:
تبلیغات و آمزش همه جانبه از طریق مطبوعات و رسانه های ملی و ایجاد مراکزی در این خصوص همچون کتابخانه،مراکز فرهنگی،هنری و آمزشی منجربه افزایش آگاهی جوانان و نوجوانان شده،در نتیجه میزان گرایش آنان به اعتیاد را کاهش می دهد.
8.سیاست های تعلیم و تربیت و آمزش از طریق مدرسه و نهاد های آمزشی:
ساست گذاران در امر تعلیم و تربیت میتوانند از طریق آموزش صحیح زیان های مصرف مواد مخدر در کتب درسی،پیشگیری و مبارزه با اعتیاد در مدارس،مراقبت معلمان و مدیران و خانواده در کنترل مسیر ایاب و ذهاب دانش آموزان،ارتباط مستمر والدین با مسئولین و مربیان مدارس و مطلع شدن از وضعیت تحصیلی و طرز رفتار آنان در مدرسه،شناخت گروه دوستان وهمسالان وآگاهی دادن به فرزندان از نتایج و عواقب کار،نقش مهمی در کهش یا پیشگیری از اعتیاد ایفا نمایند.
9
فراهم کردن زمینه شناسایی صحیح با اصول و مبانی دینی:
کارشناسان معتقدند که هر چه ارتباط با خداوند عمیقتر و پایدارتر باشد احتمال گرایش به انحرافات اجتماعی من جمله اعتیاد به مواد مخدر کمتر خواهد بود وضعف ارزش های مذهبی،افراد را برای ابتلاء به مواد مخدر آسیب پذیرتر خواهد کرد.آشنایی صحیح با مبانی دینی مذهبی،انسان را از سیر در اندیشه های نادرست و ابتلاء به انحرافات اجتماعی باز میدارد.
((از دیدگاه تعلیم و تربیت اسلامی تمام کج رفتاری ها و انحرافات بشری از نبود و ضعف اعتقادات مذهبی سرچشمه میگیرد و پایبندی به اصول مذهبی،بزرگترین عامل باز دارنده از انحرافات اجتماعی است)).
لذا لازم است زمینه آشنایی صحیح با اصول و مبانی دینی فراهم شود تا افراد جانعه بتوانند به سادگی دین واقعی را بشناسند تا دچار بحران نشوند.
10.عزم ملی مردم ومسئولان:بدون شک پیگیری و مبارزه با ریشه های اعتیاد نوجوانان و جوانان نیازمند به یک عزم ملی است؛میبایست به دور از شعار گرایی در جستجوی راه حل عملی باشیم و این ممکن نیست مگر اینکه همه ی اقشار جامعه،نسئولان،برنانمه ریزان،نظریه پردازان،کارشناسان و صاحبان قلم با احساس مسئولیت تمام قدم در این راه گذارند(سیفایی،1382،ص67-75).
نتیجه گیری:همه مسئولیم تا برای مشکلات جامعه هر کاری که میتوانیم انجام دهیم یکی از معضلات دامنگیر جامعه ی ما اعتیاد است که دامن جوانان را به علل مختلف گرفته است حال برای مبارزه باید ابتدا دانست که اولین و مهمترین مکان برای پیشگیری از این بلای خانمان سوز خانواده است و خانواده است که میتواند با صمیمیت و حفظ محبت بین اعضای آن از وجود افراد معتاد آینده جلوگیری کند.برای مبارزه با اعتیاد راه هایی چون ت قویت مذهبی جوانان،مراقبت از دوران کودکی،برخورد صحیح با معتادان متجاهر و فراهم کردن شرایط مناسب برای افرادی که سابقا معتاد بوده و حال پاک شده اند و آموزش صحیح به نسل جوان را مد نظر قرار داد.که در این راه کارهای
فرهنگی،مثل بالا بردن سطح آگاهی عمومی،تقویت پایگاه های ورزش همگانی و عزم ملی مردم و مسئولان را میتوان انجام داد.